زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

نظام پزشکی تمدن اسلامی

1. وضعیت بیمارستانها 
«پدر عزیزم تو می‎پرسی که آیا وقتی به ملاقاتم می‎آیی برایم پول بیاوری؟ هرگاه من از بیمارستان مرخص شوم یک دست لباس نو و پنج سکه طلا دریافت خواهم کرد. بیمارستان این کمک را به من می‎کند تا این که بلافاصله پس از بیماری مجبور نباشم سر کار بروم. بنابراین لازم نیست که تو از گله‎ات حیوانی بفروشی. ولی اگر بخواهی مرا ببینی باید همین روزها بیایی. من در بخش ارتوپدی در جنب سالن جراحی بستری هستم. از در اصلی که وارد شدی از سالن بیرونی که در قسمت جنوب قرار دارد رد می‎شوی. آنجا پلی‎کلینیک است جایی که مرا بعد از سقوط به آنجا بردند. در آنجا هر بیماری ابتدا به وسیله طبیبانِ معاون و محصلین طب مورد آزمایش اولیه قرار می‎گیرد. برای هر بیماری که بستری شدنش در بیمارستان ضرورت نداشته باشد همانجا نسخه‌ای می‎نویسند که می‎تواند در همین نزدیکی به داروخانه بیمارستان مراجعه کند و آن را بپیچد. در آن پلی‎کلینیک پس از این که مرا آزمایش کردند اسمم را در دفتر بیمارستان ضبط کردند و بعد پیش رئیس بخش بردند. یک پرستار مرا به بخش مردانه بیمارستان برد. در آنجا مرا شست و لباس بیمارستان به تنم کرد. 
سمت چپ، کتابخانه و سالن بزرگ تدریس است. جایی که رئیس بیمارستان محصلین را درس می‎دهد. از آنجا که گذشتی راهروی سمت چپ مستقیما از حیاط بیمارستان به بخش زنان می‎رود. شما باید از سمت راست بروی و از بخش امور اداری بیمارستان و قسمت جراحی رد شوی ... اگر صدای موسیقی یا آواز از یکی از اطاقها به گوش رسید داخل آن شو شاید من در آنجا باشم. آنجا اطاقی است که بیماران بهبود یافته دور هم جمع می‎شوند در آنجا با کتاب و موسیقی خود را سرگرم می‎کنند. امروز صبح موقعی که رئیس بیمارستان با معاونینش و پرستاران، بیماران را بازدید می‎کردند به طبیبی که مسئول بخش ما است چیزی دیکته کرد که من نفهمیدم. بعدا او برایم توضیح داد که من فردا اجازه دارم از جایم برخیزم و به همین زودی نیز مرخص خواهم شد. در حالی که دلم نمی‎خواهد از اینجا بروم. در اینجا به هر نقطه که نگاه می‎کنی روشن و نظیف است. رخت خوابها نرم و ملافه‌ها از پارچه سفید دمشقی و بالا پوشها کرکی و ظریف‎اند مثل مخمل. در هر اطاقی لوله کشی آب است که به منبع متصل است و همه اطاقها دارای بخاری است که هر وقت شب ها سرد شود آن را روشن می‎کنند. تقریبا هر روز غذا از گوشت پرنده یا گوسفند داده می‎شود. البته به آنهایی که معده شان تحمل چنین غذایی را دارد...» 
نامه فوق گویای شرایطی است که با قرن بیستم قابل مقایسه است. گرچه در حقیقت شرح یکی از بیمارستانهایی است که هزار سال قبل در همه شهرهای کشورهای اسلامی وجود داشتند و جزو تاسیسات لازم و بدیهی مراکز تمدن اسلامی بودند.224 

نظارت بر پزشکان

در سال 319 هجری خلیفه المقتدر اطلاع یافت که یکی از پزشکان بغداد اشتباهی کرده که منجر به مرگ بیماری شده است. او دستور داد که از آن به بعد تمام پزشکان به استثنای آنان که در خدمت دولت هستند می‎بایست امتحان بدهند و اجازه کتبی اشتغال به طبابت به دست آورند ... در این زمان تنها در شهر بغداد 860 پزشک بودند. بدون این که پزشکان رسمی که در خدمت دولت بوده‎اند را به حساب بیاوریم. در همین زمان در سرتاسر استان راین گو(آلمان) حتی یک پزشک یافت نمی شد.230 


اداره بهداشت

شغل دارو فروشی (داروخانه داری) به اضافه وسایل دیگر بهداری ارتشی مجموعا از قرن نهم میلادی یعنی از زمان مأمون به بعد تحت نظارت دولت بود. ضمن این که صنف پزشکان همیشه یک رئیس داشتند. 341 
داروخانه‌ها هم مرتب به وسیله کارمندان اداره بهداشت (پلیس بهداشت) بازرسی می‎شدند. این اداره دارای بخش آزمایش مواد غذایی نیز بود. این بخش اداره مرتبا به آسیابها، نانوایی‎ها، شیر فروشی‎ها، دکانهای اغذیه فروشی و بقالی‎ها مراجعه می‎کرد و به وضع محوطه کار، ظروف آنان، نوع جنسها، صحت وزنه‎ها، ترازوها و مقیاسهای دیگرشان نظارت می‎کرد. به کشتارگاههای خارج شهر می‎رفتند و به قصابهای شهر سرکشی می‎کردند تا از مسمومیت غذایی و شیوع امراض مسری پیشگیری بکنند.343 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.