زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

جلال الدین میرزا ؛ دعاوی غیر مستند ناسیونالیستی شبه مدرن

جلال الدین میرزا قاجار، کوچکترین فرزند فتحعلی شاه قاجار(پنجاه و هشتمین فرزند او)بود.او هست ساله بود که فتحعلی شاه در گذشت و شاهزاده جلال الدین میرزا(جلال الدوله) در دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه زیست و بزرگ شد و به سال 1289ق درگذشت.
جلال الدین میرزا را می توان یکی از تئوریسین های ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرای شووینیستی دانست. او از جوانی به سوی گرایش های شکاکانه و سکولاریستی و الحاد متمایل گردید.
جلال الدوله به سال1285ق،کتاب "نامه خسروان" را تألیف و منتشر نمود و دوسال بعد، آن را برای آخوند زاده ( که در آن زمان روشنفکر سکولار و ماتریالیستی ساکن تفلیس بود) فرستاد که مورد توجه شدید آخوند زاده واقع گردید. نامه خسروان کتابی غیر مستند و خیال پردازانه و بی اساس در تاریخ ایران باستان و ملهم از کتاب "تاریخ ایران" سرجان ملکم نوشته شده است. این کتاب اولین اثر تألیفی به زبان فارسی،جهت فرموله کردن و تئوریزه نمودن ناسیونالیسم باستان گرای سلطنت طلب می باشد و جلال الدوله « را بر پایه "سره نویسی" نگاشته است.یعنی به تعبیر خود، خواسته است حتی المقدور از واژگان "پارسی" استفاده کرده و کلمات عربی را به کار نگیرد.البته اساس این سره نویسی او برپایه واژگان کتاب مجعول و بی اساس "دساتیر" قرار دارد. دساتیر کتابی است که در زمان اکبرشاه مغول در هند، توسط جمعی از ایرانیان هندو مذهب به سرپرستی آذر کیوان تألیف گردیده است و هیچ ربطی به تاریخ ایران باستان و آثار به جای مانده از آن دوران ندارد. اما جلال الدین میرزا دساتیر را "کتابی آسمانی" و به "زبان آسمانی" می داند و این کتاب مجعول را مبنای سره نویسی خود قرار می دهد.نامه خسروان پر از اوهام و افسانه ها و مطالب اغراق آمیز و دروغین است. به عنوان مثال،او در این کتاب مدعی می شود که مکه خانه "مه آباد" ( به ادعای جلال الدوله یکی از پادشاهان!ایران) بوده و نام واقعی آن "مه له" به معنی "جای ماه پیکر" بوده که تدریجا به مکه تغییر شکل داده است.
نامه خسروان آکنده از مجموعه های اوهام و خیال بافی های بی اساس دیگر در مدح و ستایش ایران باستان و ایده آلیزه کردن آن در مقابل فرهنگ و میراث اسلامی تمدن و تاریخ ایران می باشد.
جلال الدین میرزا عضو لژ فراماسونری میرزا ملکم(وبنا به نقل برخی مورخان،نایب رئیس آن) بوده استو ستایش بی اساس ایران باستان را به عنوان ماده ای جهت حمل صورت غرب زدگی شبه مدرن قرار می داده است. جلال الدین میرزا به ستایش "مانکجی"پیشوای فراماسونر زرتشتیان (که در اصل هندی بوده) می پردازد و اخوند زاده را با او آشنا می کند. جلال الدین میرزا در نامه ای خطاب به آخوند زاده می نویسد « دلم از دست تازیان پرخون است»و اساسا شاهزاده جلال الدین میرزا خصومت خاصی با دین مبین اسلام و روحانیت دارد و در برخی موارد، این خصومت را تحت لوای "دشمنی با عربان" بیان می دارد.
جلال الدین میرزا معتقد بود که زبان فارسی را باید خالی از واژه های عربی کرد و این رویکرد را "اصلاح زبان فارسی" و احیای آن و مکمل پیشنهاد آخوند زاده درباره تغییر الفبای فارسی می دانست.
به روشنی قابل تصور است که اگر خدای ناکرده جلال الدین میرزا به عنوان ایدئولوگ اصلی ناسیونالیسم شووینیستی و یا آخوندزاده به عنوان روشنفکر ناسیونالیست-سکولار مروج غرب زدگی شبه مدرن، در اغراض خود(تغییر زبان و الفبای فارسی) موفق می شدند، چه فاجعه عظیمی پدید می آمد و ارتباط و پیوند تاریخی مردم با فرهنگ و هویت و میراث عظیم معارف قدسی و ادبی و پیشینه حکمی و عرفانی و دینی شان آن چنان گسسته می شد که ظرف یکی دو نسل،دیگر کسی پیدا نمی شد که بتواند مثنوی مولوی و یا دیوان حافظ و یا قصه های تمثیلی سهروردی و آثار فارسی ملاصدرا و ابن سینا را بخواند و یک انقطاع کامل هویتی نسبت به پیشینه و ظرفیت های تاریخی –فرهنگی ما پدید می آمد، به گونه ای که در کمتر از یک قرن،اساس زبان و هویت فرهنگی و میراث و مآثر به جای مانده از جلوه های خلاقیت و شکوفایی و امانت های فرهنگی و قومی ما کاملا از بین می رفت و میراث فرهنگی ایرانی کاملا مضمحل می گردید.از این جا است که می توان به خوبی به ماهیت و اغراض استعماری و ضد ملی این روشنفکران داعیه دار ناسیونالیسم پی برد.
بر اساس آنچه اسماعیل رایین می گوید، جلال الدین میرزا و میرزا ملکم خان قصد ان داشتند با استفاده از امکانات فراماسونری ،زمینه های تغییر سلطنت ناصرالدین شاه و به قدرت رسیدن شاهزاده جلال الدوله را فراهم آورند. درباریان آن دوره معتقد بودند که این نقشه توسط ملکم طراحی شده بود که با مطلع شدن ناصرالدین شاه و حبس جلال الدوله در خانه اش،قضیه پایان یافت.

شهریار زرشناس- نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران جلد دوم ص18

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.