زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرای شووینیستی (برتری طلبانه) چیست؟

روشنفکری دوره مشروطه،صبغه ای سکولاریستی و در مواردی آشکارا ضداسلامی و روحانیت ستیز دارد و ایدئولوژی «ناسوینالیسم باستان گرای شووینیستی» یکی از خصائص آن است. رویکرد سیاسی روشنفکری این دوره،به ویژه در ستیز برای اثبات تجددگرایی و مبارزه یا فرهنگ دینی و شاخص های سنتی تمدن کلاسیک ایران،بسیار برجسته ست.

ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرای شووینیستی (برتری طلبانه) چیست؟ ناسیونالیسم باستان گرا که به عنوان ایدئولوژی رسمی رژیم پهلوی مطرح گردید و گرایش های پررنگ نژادپرستانه دارد و اصلی ترین جریان های تاریخ نگاری معاصر ایران تر درباریان رژیم پهلوی تا لیبرال های دارای ژست اپوزیسیون،پیرو آن بوده و هستند(از فروغی و پورداوود و تقی زاده و مجتبی مینوی گرفته تا شجاع الدین شفا و عبدالحسین زرین کوب و فریدون آدمیت و لیبرالیست های"نهضت آزادی"). 
این ایدئولوژی،دست پخت مستقیم استعمار انگلیس و افرادی چون سرجان ملکم(جاسوس انگلیسی و فرمانفرمای هند و از بنیان گذاران نخستین لژهای فراماسونری مخفی در ایران) و جیمز فریزر و مجموعه مستشرقان می باشد.
سرجان ملکم با نوشتن کتاب "تاریخ ایران" بنای تئوریک و تحلیلی رویکرد ناسیونالیسم باستان گرا به تاریخ ایران پی ریزی نمود. سرجان ملکم دلّال انعقاد پیمان های استعماری در دوره فتحعلی شاه قاجار و فردی به شدت ضد اسلامی بود.سرجان ملکم نسبت به دین مبین اسلام زبانی توهین آمیز دارد وآن را "آتش افروخته" می نامد.
او شاید اولین فردی است که بنیان های تئوریک موهوماتی به نام "عظمت ایران باستانی" و"نابودی علوم ایران به دست مسلمانان" و اینکه "اسلام عامل عقب ماندگی ایران گردیده" را مطرح کرده است و هدف اصلی او از طرح این آرا،ایجاد فاصله مابین ایرانیان و هویت اسلامی شان از طریق برجسته کردن امر موهوم و بی اساسی به عنوان "هویت آریایی" بود.
اساس ناسیونالیسم باستان گرا ،اعتقاد نژادپرستانه به برتری "قوم آریا" است. براساس این ایدئولوژی،ایران سرزمین آریایی ها است و "عظمت" و "شوکت خیالی و توام با عدالت" ایران باستان محصول "هوشمندی شرافت نژادی" آریایی هاست. ( این "عدالت" یک دروغ و مضحکه بی اساس بیشتر نیست. نگاهی کوتاه حتی به تاریخ نگاری های مورخان ناسیونالیست ایرانی و مستشرقان اغلب مامور، به خوبی مشخص می سازد که اساس حکومت های ایران باستان و به ویژه ساسانیان، بر ظلم و بی عدالتی شدید و فاحش قرار داشته است و مردم و سپاهیان در برابر ورود اعراب مسلمان مقاومت بسیار کمی از خود نشان می دادند. بر اساس روایات عدیده تاریخی ،فرماندهان ارتش ساسانی برای اینکه از فرار سپاهیان خود در برابر مسلمانان جلوگیری نمایند، در جنگ موسوم به "سلاسل" پای آنها را با زنجیر به یکدیگر بسته بودند.) البته این مورخان مغلطه گر،این نکات مهم را نیز نادیده می گیرند:
اولا، اساسا وجود تاریخی نژاد یا قوم آریایی(در تعریفی که مستشرقان بافته اند) در هاله ای از ابهامات و تریدهای جدی قرار دارد و تحقیقات اخیر مورخانی چون "سارا پومری"،"نانسی دماند" و حتی"بریان" اساسا وجود قوم یا نژادی مشخص با ابعاد تاریخ ساز و آن گونه که مستشرقان اغلب یهودی تعریف می کنند را بی اساس نشان داده است... 
ثانیا ،این قوم آریایی "عدالت پرور" ساخته ناسیونال شووینیست ها، طبق ادعای خود این مورخان، درهند نظام نژادپرستانه پدید آورده و بومیان را "نجس" دانسته و به بندگی گرفتند،در اسپارت،ساکنان سرزمین"مسنیا" را به شکل وحشتناکی تحت بردگی قرار داده و در ایران عصر ساسانی، یک نظام بسته پدید آورده که حتی فرزند مستعد یک برزگر را به دلیل فرودستی پدر ممنوع التحصیل می کرده است. وقایع نگاران از جنایات"قباد" و "شیرویه" ساسانی و "فرهاد چهارم اشکانی" و "داریوش" و "خشایارشا" سخن ها گفته اند و با این همه ،باز هم دعوی"عدالت" برای ایران باستان ساختگی مستشرقان و ماموران جاسوس و مقلدان ایرانی آنها خنده دار است.
ثالثا،اگر ایران"ایران باستان" ادعایی،تا این حد عظیم و با شوکت و عادلانه بوده است،معلوم نیست چرا دربرابر هجوم سپاه کم شمار مسلمانان به این سادگی فروپاشید و چرا مردم آن از اواخر سلطنت ساسانی در مرزهای شرقی آن امپراطوری، به آیین بودایی گرویده بودند و اکثریت مردم نیز پس از آشنایی با اسلام،به سرعت و به صورت گسترده مسلمان شدند و در این اعتقاد پابرجا ماندند؟
طراحان"ناسیونالیسم باستان گرا"در واقع با ساختن یک مفهوم موهوم بی اساس به نام"تمدن شکوفای آریایی" در "ایران باستان" به دنبال دور کردن مردم از هویت اسلامی هستند.آنها این باستان گرایی نژادپرستانه و موهوم را ماده ای برای حمل صورت غرب زدگی شبه مدرن قرار می دهند.

ایدئولوژی آریایی ناسیونالیسم باستان گرا همچنین از تئوری های نژادپرستانه "تامس کارلایل"(مورخ انگلیسی 1881م) و "هوستون استوارت چمبرلین"(مورخ نژادپرست وصاحبا کتاب"مبانی قرن نوزدهم) و "کنت دوگوبینو" و "ارنست رنان"(مورخان فرانسوری دارای گرایش های نژادپرستانه و ضد اسلامی) به شدت متاثر گردیده است.کارلایل عبارات زشت توهین آمیزی درباره حضرت محمد(ص) دارد که از نقل آنها خودداری می کنیم.اساسا شاکله "شرق شناسی" برضدیت و دشمنی با اسلام قرار دارد و این امری است که حتی مورخ مسیحی ای چون "ادوارد سعید" نیز بدان معترف است. وجه غالب کاست روشنفکری ایران در دوره مشروطه و رضاشاه، پیرو و مبلغ ناسیونالیسم شووینیستی باستان گرا بوده اند. در زمان پهلوی دوم نیز ناسیونالیسم شبه مدرنیستی،یک گرایش نیرومند در روشنفکری ایران و نیز ایدئولوژی رسمی رژیم بود. 
...ویژگی ناسیونالیسم باستان گرا( که در دوره مشروطه،گرایش اصلی و حاکم روشنفکری ایران بوده است) را می توان این گونه فهرست کرد:
الف) ناسیونالیسم باستان گرای شووینیستی(برتری طلبانه)،ایدئولوژی ای شبه مدرن و مقلد ناسیونالیسم نژادپرستانه غربی است.این ایدئولوژی،همچون"ماده" برای "صورت" غرب زدگی شبه مدرن در ایران و به عنوان اصلی ترین ایدئولوژی آن در دوره مشروطه و پهلوی عمل کرده است.
ب)این ایدئولوژی توسط مستشرقان وابسته به دولت استعماری هند(که اغلب آنها از پرورش یافتگان مراکز تربیت کارگزاران مستعمراتی نظیر "کالج هیلی بوری" وابسته به کمپانی هند شرقی بودند) و در رأس آنها سرجان ملکم،تدوین یافته و توسط گروهی از مستشرقان اغلب یهودی بسط یافته است.
ج) اساس " ناسیونالیسم باستان گرا" بر آرای نژادپرستانه و سکولاریستی و نظریه بی اساس "آریامحوری" تکیه دارد.این ایدئولوژی،دست مایه رویکردهای توسعه طلبانه و اغراض استعماری دولت انگلیس و کمپانی هند شرقی در ایران و هندوستان بوده است.
ه) اسلام ستیزی و کوشش به منظور قطع پیوند با روح تفکر و فرهنگ اسلامی و میراث معنوی تمدن کلاسیک ایران[تمدن بعد از اسلام تا مشروطه]،یکی از ویژگی های برجسته ناسیونالیسم باستان گرای نژادپرست است.ایدئولوگ های این جریان،با طرح این دعوی بی اساس که ایران باستان بسیار "پیشرفته و شکوفا و عدل مدار" بوده و اسلام موجب عقب ماندگی و انحطاط تمدن ایران گردیده است،به اسلام ستیزی می پردازند.درحالی که حقایق روشن تاریخی نشان می دهد که در ایران باستان،کارنامه روشن و مشخصی از شکوفایی تفکر و فرهنگ وجود ندارد و همه دستاوردهای درخشان ادبی و فرهنگی تمدن کلاسیک ایران نیز ملهم از برخی وجوه تعالیم اسلامی بوده است.
و) بنیان ها و مفروضات نظری این ایدئولوژی(مفاهیمی چون:آریا محوری نژادپرستی و "عظمت ایران باستان") همگی نظریاتی شبهه آلود و بی پایه و وهمیاتی غیرعلمی هستند که بر پایه تحریف حقایق تاریخ ایران و خیالبافی های بی اساس نژادی بنا گردیده است.
ز) ناسیونالیسم باستان گرا در هیئت " ناسیونالیسم سلطنت طلب" و نیز " ناسیونالیسم لیبرال" (که گرایش های باستان گرایانه و شووینیستی کم رنگ تری دارد) در کلیت خود،کارکردی به نفع استعمار و مرّوج شبه مدرن وابسته داشته و دارد.

شهریار زرشناس- نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران جلد اول ص146تا151

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.