زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

تمدن کلاسیک ایران باستان

این دوره از تاریخ ایران بر اساس سیطره "قبیله پارس" و در هیئت یک رژیم استبدادی چندملیتی به نام هخامنشیان شکل می گیرد.پس از آن،سلطه طولانی مدت یونانی زده امیران و فاتحان و ملوک الطوایفی شکل می گیرد که "اشکانیان" نامیده شده اند.از سال224میلادی نیز رژیم متمرکز و نژادپرست ساسانیان ظهور می کند که تا قرن اول هجری قمری به حیات خود ادامه می دهد.
مستشرقان غربی(افرادی چون "مری بویس"، "گادزیهر" "گیرشمن") که اغلب یهودی هستند و نیز نسل مورخان ایرانی غرب زده ای که تحت هدایت آنها پرورش یافته اند(افرادی چون "ابراهیم پورداوود" "حسن پیرنیا" "حسن تقی زاده" "عبدالحسین زرین کوب" و بسیاری دیگر که اغلب فراماسونر می باشند)،کوشیده اند تا به ارائه چهره ای درخشان و جذاب از "عظمت ایران باستان" با پیرایه توری "آریا محوری" بپردازند و این نگرش،ستون فقرات ناسیونالیسیم شووینیستی ایران ( از "جلال الدین میرزا" و "آخوند زاده" تا رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی و ایدئولوگ های آن ها یعنی افرادی چون "شجاع الدین شفا" و "ذبیح الله صفا") را تشکیل می دهد. اینان مدعی اند که « یک نژاد تاریخی نیرومند و زیبا و شجاع و دارای سجایای نیک اخلاقی که آریایی نامیده می شدند»،در یک سرزمین سرسبز و پربرکت به نام "ائران وئیجه"(ایران ویج) زندگی می کردند و مهاجرت این قوم از آن سرزمین(که توسط سازندگان این تئوری به علل مبهمی چون هجوم سرما یا بروز خشکسالی ربط داده می شود) به مناطقی چون هند و ایران و یونان،آغازگر تحولات شگرف تاریخی گردیده است. آن ها رژیم های هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان را حکومت های آریایی پیشرفته! و با عظمت عنوان می کنند و یکسره به مدح و ثنای آن می پردازند. اساس ایدئولوژی ناسیونالیسم (ملی گرایی) سلطنت طلبانه رژیم شاه و نیز " ناسیونالیسم لیبرالی" گرایش های سیاسی ای همچون "جبهه ملی" و حتی تا حدودی "نهضت آزادی ایران"، بر پایه این تئوری آریا مدارانه قرار دارد. بررسی ها و کاوش های دقیق و اخیر در ریشه های تاریخی و نژادی "قبیله پارس" و "سلطنت هخامنشیان"، بسیاری از مشهورات و دعاوی بی اساس تاریخ نگاری مستشرقین و روشنفکران شبه مدرن پیرو آن ها در صد و پنجاه سال آخیر و در خصوص آریایی ها و ائران وئجه و بهشت گم شده آریاییان و عظمت تمدن ایران باستان و نظایر این ادعاها را کاملا زیر سوال می برد و نشان می دهد،بسیاری از این تئوری ها ریشه در اغراض سیاسی هدایت گران سیاست استعماری دولت انگلیس و نیز سیاست های منطقه ای صهیونیسم داشته است و آنچه "گیرشمن" و "موله" و "مری بویس" و مورخان اغلب یهودی دیگر دراین زمینه مطرح می کنند،غیر از اینکه فاقد استنادات روشن تاریخی است،بعضا با یکدیگر نیز متناقض می باشند. کاوش های "سارا پومری" و "نانسی دماند" بطلان فرضیات مربوط به مهاجرت آریایی ها و بسیاری مشهورات دیگر در این زمینه را آشکار کرده است. اساسا مطالعات مورخانی مستقل ایرانی و خارجی نشان داده است که شاکله تئوری "آریا محوری" و "رژیم آریایی هخامنشیان" و عدل و داد و شاخص های مربوط به آن دوره،؛فاقد هرگونه مبنای نظری محکم و مستند و یا گواه و موید تاریخی روشن می باشد و یکسره ساخته و پرداخته مورخان افسانه پرداز و غالبا مغرضی است که از ترویج این تئوری ها، اغراضی چون آلترناتیوسازی از تصویر ایده آلیز ایران باستان و قرار دادن آن در برابر فرهنگ اسلامی و تمدن کلاسیک ایران و نیز زمینه سازی عاطفی و ذهنی برای پذیرش حضور و استیلای غربیان در ایران( به عنوان پسرعموی آریایی ها) و جدایی افکنی میان مسلمانان منطقه خاورمیانه و زمینه سازی ذهنی-عاطفی برای پذیرش رژیم صهیونیستی در منطقه را دنبال می کند.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.