زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

قتل شیخ خزعل

پس از انتصاب فضل الله زاهدی به عنوان حاکم نظامی ایالت، حکومت رضاخان با افزایش50% مبنای مالیاتی، فشار را بر توده ی مردم دوچندان کرد. علاوه بر این سرتیپ زاهدی آن چنان فشاری بر مردم بیچاره وارد آورد که حتی احمدکسروی که در مدح و ثنای رضاخان گوی سبقت را از دیگران ربوده بود، زبان به فغان می گشاید و از سیاه کاری های او سخن می گوید.1 او می نویسد؛ من(سید احمدکسروی) در خوزستان می بودم با خزعل جنگی درگرفت و دولت فیروز گردید وسپاهیان به شهرهای خوزستان درآمدند. افسران از روزی که رسیدند دست ستم گشادند هر یکی از راه دیگری به پول توزی و پول اندوزی پرداخت. سرتیپ فضل الله خان زاهدی فرمانده ایشان در ناصری[اهواز] با بودن عدلیه، محکمه ای برپا کرد که روزی هزار تومان کما بیش درآمد داشت. افسران دیگر در شوشتر و محمره و دزفول پیروی از او نمودند. خزعل که نافرمانی با دولت کرده بود، اینان شب ها با پسران او دستگاه باده گساری می چیدند و با انگیزش آنها، سران این ها را به زندان می انداختند و تا پول گزاف نمی گرفتند رهاشان نمی کردند. این افسران همچون وحشیان به میان افتاده و به هرکه می رسیدند لگد می زدند. هرکسی یک شام یا نهار یا باده قمار و زن توانستی داد. هرکینه ای از دشمنان خود با دست این افسران توانستی جست.2
تسلیم شیخ به دولت مرکزی بر اسای این تفاهم صورت گرفت که رضاخان متعهد شد هیچ گونه آسیبی به شیخ نرساند.3 اما همچنان که پیش از این ذکر شد رضاخان در خلف وعده و زیرپاگذاشتن قول و قرار و تعهدات خود یگانه روزگار بود. لذا پس از ربودن شیخ، او را در تهران به خانه آصف الدوله بردند، سپس در باغ فخرالسلطنه همسر خود، دختر حسین قلی خان نظام السلطنه واقع در امام زاده قاسم شمیران برده شد و تا روز قتلش در آنجا تحت اللحفظ بود.
رضاخان برای فروکش کردن اعتراض ها و نارضایتی ها، شیخ عبدالله فرزند شیخ خزعل را به عنوان حکمران اهواز انتصاب و به او رتبه ستوان دومی در ارتش ایران اعطا کرد. علاوه بر این تمام ثاثیه و فرش های موجود در کاخ فیلیه توسط شش فروند کشتی و از جمله کشتی تفریحی به نام «الخزعلی» متعلق به شیخ خزعل که مجهز به توپ بود بارگیری و از آنجا با ماشین به تهران حمل شد. برآورد می شود ارزش اثاثیه و اموال مزبور سه میلیون روپیه بوده است. همچنین تعداد بیست هزار قبضه تفنگ از نوع جدید از محمره بارگیری و حمل شد.
رضاخان برخلاف نامه و تعهد خود مبنی بر عدم چشم داشت به اموال شیخ، تمامی اراضی و املاک شیخ خزعل را به عنوان املاک و مستغلات خویش تلقی کرد و آنها را بر ثروت خود بیافزود... .4

...چندسال بعد سرآستین چمبرلن، نخست وزیر انگلیس در ژوئیه 1927 میلادی در مجلس عوام انگلیس در خصوص شیخ چنین گفت:
منطقه جنوب ایران به طور قطع تحت نفوذ تهران درآمده است، ایل بختیاری که در اراضی آنها نفت وجود دارد در هم شکسته،قدرت شیخ خزعل که از اراضی وی لوله های نفت عبور می کنمد دیگر وجود خارجی ندارد. من در اینجا به شرح زندگی شیخ خزعل، شیخ محمره نمی پردازم فقط متذکر می شوم این مرد با منویات سیاسی و نظامی ما موافق و در جنگ های بین النهرین همیشه وفادار دولت انگلستان بود و بنابراین انتظار کمک و مساعدت را زا طرف ما داشت. این داستانی است که هیچ فرد انگلیسی که از موضوع مطلع باشد نمی تواند بدون خجالت بیان و یاد کند. ولی دولت انگلستان قول خود را در مقابل شیخ محمره شکست و وی را در مقابل مصالح عالی تری تسلیم دولت ایران نمود. وقتی شیخ خزعل زندانی دولت ایران شد هنوز امید داشت که دولت انگلستان به وی کمک کند ولی دولت ما به قول دولت ایران اطمینان کرد و سرانجام طور دیگری شد.
چمبرلن گزارش خود را درباره ی شیخ خزعل این گونه به پایان می رساند:
چون دولت ایران در آن موقع حکومت مرکزی قدرتمندی شده بود، لذا شرکت نفت دیگر احتیاجی به وجود خزعل در خوزستان نداشت و ترجیح می داد که این نوع عناصر با نفوذ را از پیش پای بردارد، به خصوص که نفت بصره و کویت قرار بود به زودی استخراج شوند. لذا مصلحت شرکت نفت و منفعت انگلستان اقتضا می کرد که شیخ خزعل از میان برداشته شود.5

شیخ خزعل از 20 آوریل1925(برابر با 31 فروردین سال 1304) که تا 25 ماه مه 1936(برابر چهارم خرداد 1315) در باغ همسرش فخرالسلطنه، واقع در اراضی امامزاده قاسم شمیران تحت الحفظ بود، و در شب چهارم خرداد ماه به فرمان رضاشاه که حالا دیگر شاه ایران شده و شهرت پهلوی اختیار کرده بود، گروهی به سرپرستی رکن الدین مختاری(رئیس سابق شهربانی)، عباس بختیاری معروف به عباس شش انگشتی، حسین قلی فرشچی تبریزی، عبدالله مقدادی با همدستی عباس یاوری، علی اصغر عقیلی پور و عباس جمشیدی، شیخ خزعل را در سن 75 سالگی در اطاقش خفه کردند و درفشی به شقیقه او کوبیدند.

چند روز بعد از قتل، مختاری چکی به مبلغ ده هزار ریال صادر و مقدادی با اخذ آن چک، رسیدی داد و به ترتیب زیر میان قاتلان تقسیم کرد:
1-عباس بختیاری که گلوی شیخ را گرفته بود 4000ریال
2-حسین قلی فرشچی که درفش را به شقیقه شیخ فرو کرده بود 3000ریال

3-عباس جمشیدی که در حیاط و راهرو مراقبت می کرد 2000ریال
4-عباس یاوری که در پشت در مراقب بود 500ریال
5-علی اصغر عقیلی پور که در پشت در مراقب بود 500ریال

...میخائیل سرگئی ایوانف میانجیگری ها و توافقات انگلیسی ها رضاخان و شیخ خزعل را موجب تسلیم شیخ ارزیابی کرد.6 اما رضاخان ضمن اذعان به سرسپردگی خود به انگلیس، به آنها خرده می گیرد که چگونه انگلیسی ها هنگامی که آلت دست بهتری پیدا کردند به راحتی و بدون توجه به خدمات و دستاوردهای دوستانشان آنان را به فراموشی سپاردند.7
(از نوشتن برخی منابع و پاورقی ها صرف نظر شده)
پاورقی و منابع

1-احمدکسروی،زندگانی من،صص334 و 232
2-احمدکسروی؛«افسران ما»؛صص12-13
3-فتح الله نوری اسفندیاری؛ «رستاخیز ایران»، ص164
4-امین لطفی، «دلیل البصره»ص429
5-منوچهر فرمانفرمائیان؛ «از تهران تا کاراکاس»؛صص453-454
6- میخائیل سرکه یویچ ایوانف؛«تاریخ نوین ایران»ص65.
7-فرج الله خان بهرامی(رضاخان پهلوی)، سفرهای رضاخان پهلوی،ص173


فراز و فرود شیخ خزعل.ص451-457
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.