زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

[شیخ خزعل] به دنبال پادشاهی عراق

(از نوشتن پاورقی ها اجتناب شده است)
با پایان جنگ جهانی اول و پیروزی انگلیسی ها، کشور عراق به طور کامل تحت حاکمیت انگلیس درآمد. از آنجا که مردم عراق مشاهده می کردند استعمار انگلیس جایگزین حکومت عثمانی شده، و آنها همچنان زیر یوغ بیگانه هستند، در 30 ژوئن1920 میلادی علیه استعمار انگلیس به پا خاستند. این قیام که در تاریخ عراق به نام «ثورة العشرین»[انقلاب بیست/انقلاب سال1920] شهره یافت، نقطه عطفی در مناسبات انگلیسی ها با مردم عراق شد. ازاین پس انگلیسی ها متوجه شدند که بر عراق نمی توان همچون هند حکومن کرد. از این رو آنها در صدد برآمدند تا شخصیتی عربی مورد وثوق که سیاست ها و خط مشی های آنها را اجرا می کند به عنوان پادشاه عراق برمسند قدرت گذارند.
از طرف دیگر،شیخ خزعل در این اندیشه بود که چون در جراین جنگ جهانی اول خدمات ارزنده ای به انگلیسی ها ارائه کرده و نقش مؤثری در پیروزی آنها داشته، لذا بیش از پیش به آنها نزدیک شده است و انگلیسی ها به پاس این خدمات، جاه و منزلت او را بالاتر می برند. در باور شیخ خزعل بهترین پاداش برای او این بود که وی را فرمانروای عراق کنند. کمترین پاداشی که او تصور می کرد این بود که اگر بصره تحت الحمایه ی بریتانیا شود، اداره ی آن به او واگذار شود. از این رو در اوایل دسامبر1918 حتی پیش از آنکه انقلاب 1920 به وقوع بپیوندد و پیش از تصمیم قطعی انگلیسی ها جهت واگذاری امور عراق به یک پادشاه عرب، شیخ خزعل طی نامه ای به ویلسون تمایل خود را جهت نشستن بر مسند پادشاهی عراق اعلام کرده بود.
سرپرسی کاکس...آن چنان که از قراین برمی آید...شایستگی شیخ خزعل را جهت پادشاهی عراق به او خاطرنشان شده بود.
همزمان با این تلاش ها خزعل در ملاقاتی با نماینده ی سیاسی بریتانیا در بصره خاطرنشان شد که در ازای پاداشی که به حق سزاوار آن است و هنوز آن را دریافت نکرده، حاضر است پادشاه عراق شود. اما نماینده ی سیاسی بریتانیا در بصره پاسخ دلگرم کننده ای به او نداد.
برای تصدی پادشاهی عراق...رقابت اصلی میان سه چهره شاخص یعنی شیخ خزعل،فیصل بن حسین و طالب النقیب بود. انگلیسی ها طالب النقیب را به بهانه ی مواضع ضدانگلیسی او در سال 1921 دستگیر و به سیلان تبعید کردند. با تبعید او عملا یکی از رقبای سرسخت شیخ خزعل از عرصه رقابت خارج شد و رقابت اصلی بین فیصل بن حسین و شیخ خزعل محدود شد. شیخ محمره امیدوار بود در این کشاکش انگلیسی ها او را به فیصل بن حسین ترجیح دهند، به ویژه اینکه تنی چند از علمای نجف مانند شیخ عبدالکریم جزایری و شیخ علی کاشف الغطاء در نامه ای جداگانه به تاریخ 23 رجب سال1339ه.ق_1920میلادی) از او درخواست کرده بودند تا «برای استقلال عراق» پاشداهی آن را قبول کند.
انگلیسی ها در ظاهر موضع بی طرف اتخاذ کرده بودند،اما گزینه مناسب آنها، فیصل بن حسین بود. از این رو آنها طالب النقیب را از گردونه ی رقابت خارج کردند. اما انگلیسی ها و به ویژه ویلسون بر این باور بودند که چون شیخ خزعل شیعه است، از این رو مورد تایید سنی های عراق و به ویژه سنی های بغداد نیست. همچنین تابعیت ایرانی او مانع از آن می شود که وی فرمانروای عراق شود. روشن و آشکار است که تابعیت ایرانی شیخ بیشتر یک بهانه بود، چون گزینه مورد قبول انگلیسی ها یعنی فیصل بنن حسین نیز اهل مکه بود و تابعیت عراقی نداشت.
هرچند ممکن است شیعه بودن شیخ خزعل تا حدودی در اتخاذ تصمیم انگلیسی ها نقش داشته و مانع قبول او به عنوان پادشاه عراق باشد، اما آنچه سبب شد تا انگلیسی ها او را انتخاب نکنند،همانا موضوع خوزستان بود. قدر مسلم شیخ خزعل با اصرار بر روی پادشاهی عراق به دنیال تحقق آرزو و هدف اصلی خویش بود، او همواره در این اندیشه بود که «خودسر» باشد و همانند شیخ کویت و شیخ بحرین، به اهداف خود برسد. با قبول پادشاهی او توسط انگلیس،خزعل پادشاه عراق و خوزستان می شد و این به هیچ وجه مورد قبول حکومت ایران قرار نمی گرفت. از این رو انگلیسی ها در صدد بودند تا موضوع انقلاب1920 عراق را با دادن امتیاز به عراقی ها حل کنند، این بار درگیر موضوعی بسیار بغرنج و پیچیده می شدند. به همین دلیل کاکس دوست شیخ خزعل در آوریل همان سال به شیخ خزعل توصیه کرد سودای پادشاهی عراق را از سر بیرون کند، چون او شخصاً امیدی به موفقیت وی ندارد... .

...در ملاقات دیگری که شیخ خزعل با خانم گرترود بل داشت،شیخ خزعل گفت: او موافق ایده ی تقسیم عراق به دوبخش است،بخش اول منطقه ی شمالی است که از موصل شروع می شود و تا شمال بغداد امتداد دارد،بخش جنوبی از بغداد آغاز و به دریا منتهی می شود.و او افراد عرب را به عنوان حکام و فرمانروایان منصوب می کند،مشروط بر این که از افراد خاندان شریف حسین شریف مکه نباشند. اما در هرحال کسی که برای این کار برگزیده می شود باید شخصی باشد که مطابق منافع بریتانیا عمل کند و مورد اطمینان کامل باشد. خزعل همچنین خاطرنشان شد که او شخص مناسب برای فرمانروایی بخش جنوبی است. به نظر می رسد شیخ خزعل از برنامه و نقشه ی انگلیسی ها جهت انتخاب فیصل بن حسین برای پادشاهی عراق باخبر شده بود، از این رو پیشنهاد خود را به پادشاهی جنوب عراق محدود کرد. ناحیه ای که نفوذ او بنا به دلایل عدیده بیش از ناحیه شمال بود و علاوه بر آن به دلیل بافت جمعیتی آن با اکثریت شیعه،حکومت بر آن برای خرعل مناسبت تر و عملی تر بود. با وجود این خانم بل هم سان سایر دیپلمات های انگلیسی سخن دلگرم کننده ای به او نداد.
انگلیسی ها در کنفرانسی که با حضور وینستون چرچیل وزیر مستعمرات آن کشور در شهر قاهره و در فاصله بین 12تا 24 مارس 1921 برگزار شد، فیصل بن حسین را به عنوان بهترین گزینه برای پادشاهی عراق انتخاب کردند... .
از نظر انگلیسی ها خاندان شریف حسین،شریف مکه بهتر و شایسته تر از بقیه دوستی و اخلاص خود را به آنها نشان داده است. شیخ خزعل نیز علی رغم هوش و فراست عالی در تشخیص اوضاع و احوال و بهره برداری از آنها جهت اهداف خود، لیکن به نظر می رسد او بیش از حد به صداقت و وفای به عهد انگلیسی ها خوش بین بود. حال آنکه مقامات سیاسی انگلیس به منافع اقتصادی و سیاسی خویش می نگریستند و آنچه در درجه ی دوم اهمیت قرار داشت و شاید فاقد اهمیت بود، همانا وفای به عهد و دوستی بود.


فراز وفرود شیخ خزعل.ص232-236


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.