زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

ریاضیات

1. تفاوت های یونانیان، مسلمانان و هندیان در ریاضیات 
به طور کلی استعداد ریاضی یونانیان در هندسه و حجم‎ها بود. تا آن اندازه که مسائل جبری خود را در لباس هندسی نمایش می‎دادند. از طرف دیگر هندیها نیز بیشتر در محاسبه، قدرتمند بودند و این حسابگران متخصص، مثلثات یونانیان را به وسیله محاسبات ریاضی و جبر مورد بررسی قرار می‎دادند. حال این طور به نظر می‎رسید که در تمدن اسلامی شم خاص عددی و فضایی با همدیگر هم آغوش شده باشند. استعدادی که حسن ـ‎از ریاضیدانان دوره مأمون‎ـ کوچکترین پسر موسی بن شاکر از آن بهره فراوان داشت. 
با این شرایط است که دانشمندان اسلامی یک بخش جدید علمی به وجود آوردند و آن دو بخش عددی و فضایی را نیز به مقامی عالی‎تر و رشد یافته‎تر از یونانیان و هندی‎ها رساندند؛ به جایی که آنان نمی‎توانستند برسند. به همین جهت است که یونانیان ریاضیدانان دوران رنسانس اروپا نبودند بلکه مسلمانان بودند و در این کار اعداد هندی خوب به کارشان آمد.189 
طرح‎هایی از دانشمندان مسلمان در زمینه وسایل نجومی در دست است که هرگز ساخته نشدند و منظور، استفاده از آنها در کارهای نجومی نبوده بلکه بیشتر از روی علاقه به حل مسائل ریاضی آنها را طرح ریخته و محاسبه کرده‎‎اند.190
اعداد عربی در اروپا
به چه علت است که در آلمان هر نوآموزی که شروع به فراگیری اعداد می‎کند هنگامی که اعداد یکان را فراگرفته به دهگان می‎رسد با اشکال مواجه می‎شود؟ ... برای نوشتن عدد 23 ابتدا محل دهگان را خالی گذاشته و یکان یعنی 3 را نوشته و بعد به دهگان برگشته و عدد 2 را یادداشت می‎کند ... این عادت را ما نیز از اعراب داریم که اعدادشان را تا صد از راست به چپ می‎خوانند و مانند الفبای خویش که از راست به چپ می‎نویسند و می‎خوانند و نه فقط ما بلکه تمام ملل متمدن روی زمین نیز اعداد را از آنها اقتباس کرده‎اند.97 
ولی اعراب نیز هرگز جای شبهه باقی نگذاشته‎اند که خودشان این اعداد را از هندی‎ها گرفته‎اند. بنابراین اعدادی که در آلمان، عربی نامیده می‎شوند نزد خود اعراب، اعداد هندی نام دارند.98 
عدد نویسی رومی
نمایش اعداد رومی به سبک ساده‌ای انجام می‎شد. به این ترتیب که به صورت شیارهای عمودی بر روی اشیاء، چوب خط می‎زدند و با شمردن آنها عدد مورد نظر به دست می‎آمد. مثلا عدد هشت را با هشت شیار کنار هم نمایش می‎دادند: IIIIIIII. ده شیار را برای سادگی کنار هم می‎گذاشتند و به هم می‎بستند و به وسیله یک ضربدر (X) نشان می‎دادند. برای عدد پنج نصف آن علامت (X) را که به شکل (V) در می‎آمد نمایش می‎دادند. بعدها این چوب خطها شکل حروف الفبا به خود گرفته و به صورت (1) ,I (5) ,V ,X (10) (50) ,L C(100) ,D(500) M(1000) درآمدند. 
فردی رومی، عدد چهارصد و هشتاد و هشت را به این صورت می‌نوشت: صد، صد، صد، صد، پنجاه، ده، ده، ده، پنج و سه (CCCCLXXXVIII) هرچه عدد خوانده شده واضح و منظم است به همان نسبت هم نوشتن آنها ابلهانه، زمخت و دست و پاگیر است و حتی یک محاسبه ساده نیز با آن ممکن نیست.99 و 100 
در نیم کره غربی هندیان تنها ملتی بودند که این طرز عدد نویسی ابتدایی را کنار گذاشته و برای اعداد از یک تا نه درست به مانند خواندن آنها علامتی جدا و مشخص تعیین نمودند و بدین طریق به یکی از بزرگترین و مهمترین اختراعات بشری نایل آمدند. زیرا این یکانها (1 تا 9) که از نظر شکل با هم متفاوت بودند و با یکدیگر غیر قابل تعویض بودند در اعداد بزرگ، بدون تغییر شکل و فقط بر اثر مکانهای آنها رتبه دهگان و صدگان و هزارگان یا بالاتر تا نامحدود به خود می‎گرفتند.101 
هندی‎ها علامت (O یا 0) را نشانه خالی بودن یا سوراخ بودن دانسته‎اند که اصطلاحا آن را سونیا یا خا می‎گفتند. موقعی که اعراب این علامت و مفهوم آن را از هندیان آموختند آن را هم به عربی برگردانده «الصفر» یا خالی نامیدند. (اروپا نیز صفر را از زبان عربی گرفت. در زبان آلمانی به صیفر (ziffer)در زبان ایتالیایی به صفرو(zefero) در فرانسوی به شیفر و در انگلیسی به (zero) تبدیل شد.)128 
ریشه X
هنوز هم تاکنون چهره محاسبات جبر در اروپا دارای یک علامت عربی است و آن عبارت است از X ... این X را اگر بخواهیم علامتی عربی بدانیم به نظر غیر ممکن است برای آن که حرف X در زبان عربی وجود ندارد. ولی موضوع از این قرار است که اعراب عدد مجهولی را که در معادله جبرشان جستجو می‎کردند «شئ» می‎نامیدند و حرف (ش) که مخفف شئ باشد در زبان اسپانیایی کهن معادل همان (X) است.193 

نظام پزشکی تمدن اسلامی

1. وضعیت بیمارستانها 
«پدر عزیزم تو می‎پرسی که آیا وقتی به ملاقاتم می‎آیی برایم پول بیاوری؟ هرگاه من از بیمارستان مرخص شوم یک دست لباس نو و پنج سکه طلا دریافت خواهم کرد. بیمارستان این کمک را به من می‎کند تا این که بلافاصله پس از بیماری مجبور نباشم سر کار بروم. بنابراین لازم نیست که تو از گله‎ات حیوانی بفروشی. ولی اگر بخواهی مرا ببینی باید همین روزها بیایی. من در بخش ارتوپدی در جنب سالن جراحی بستری هستم. از در اصلی که وارد شدی از سالن بیرونی که در قسمت جنوب قرار دارد رد می‎شوی. آنجا پلی‎کلینیک است جایی که مرا بعد از سقوط به آنجا بردند. در آنجا هر بیماری ابتدا به وسیله طبیبانِ معاون و محصلین طب مورد آزمایش اولیه قرار می‎گیرد. برای هر بیماری که بستری شدنش در بیمارستان ضرورت نداشته باشد همانجا نسخه‌ای می‎نویسند که می‎تواند در همین نزدیکی به داروخانه بیمارستان مراجعه کند و آن را بپیچد. در آن پلی‎کلینیک پس از این که مرا آزمایش کردند اسمم را در دفتر بیمارستان ضبط کردند و بعد پیش رئیس بخش بردند. یک پرستار مرا به بخش مردانه بیمارستان برد. در آنجا مرا شست و لباس بیمارستان به تنم کرد. 
سمت چپ، کتابخانه و سالن بزرگ تدریس است. جایی که رئیس بیمارستان محصلین را درس می‎دهد. از آنجا که گذشتی راهروی سمت چپ مستقیما از حیاط بیمارستان به بخش زنان می‎رود. شما باید از سمت راست بروی و از بخش امور اداری بیمارستان و قسمت جراحی رد شوی ... اگر صدای موسیقی یا آواز از یکی از اطاقها به گوش رسید داخل آن شو شاید من در آنجا باشم. آنجا اطاقی است که بیماران بهبود یافته دور هم جمع می‎شوند در آنجا با کتاب و موسیقی خود را سرگرم می‎کنند. امروز صبح موقعی که رئیس بیمارستان با معاونینش و پرستاران، بیماران را بازدید می‎کردند به طبیبی که مسئول بخش ما است چیزی دیکته کرد که من نفهمیدم. بعدا او برایم توضیح داد که من فردا اجازه دارم از جایم برخیزم و به همین زودی نیز مرخص خواهم شد. در حالی که دلم نمی‎خواهد از اینجا بروم. در اینجا به هر نقطه که نگاه می‎کنی روشن و نظیف است. رخت خوابها نرم و ملافه‌ها از پارچه سفید دمشقی و بالا پوشها کرکی و ظریف‎اند مثل مخمل. در هر اطاقی لوله کشی آب است که به منبع متصل است و همه اطاقها دارای بخاری است که هر وقت شب ها سرد شود آن را روشن می‎کنند. تقریبا هر روز غذا از گوشت پرنده یا گوسفند داده می‎شود. البته به آنهایی که معده شان تحمل چنین غذایی را دارد...» 
نامه فوق گویای شرایطی است که با قرن بیستم قابل مقایسه است. گرچه در حقیقت شرح یکی از بیمارستانهایی است که هزار سال قبل در همه شهرهای کشورهای اسلامی وجود داشتند و جزو تاسیسات لازم و بدیهی مراکز تمدن اسلامی بودند.224 

نظارت بر پزشکان

در سال 319 هجری خلیفه المقتدر اطلاع یافت که یکی از پزشکان بغداد اشتباهی کرده که منجر به مرگ بیماری شده است. او دستور داد که از آن به بعد تمام پزشکان به استثنای آنان که در خدمت دولت هستند می‎بایست امتحان بدهند و اجازه کتبی اشتغال به طبابت به دست آورند ... در این زمان تنها در شهر بغداد 860 پزشک بودند. بدون این که پزشکان رسمی که در خدمت دولت بوده‎اند را به حساب بیاوریم. در همین زمان در سرتاسر استان راین گو(آلمان) حتی یک پزشک یافت نمی شد.230 


اداره بهداشت

شغل دارو فروشی (داروخانه داری) به اضافه وسایل دیگر بهداری ارتشی مجموعا از قرن نهم میلادی یعنی از زمان مأمون به بعد تحت نظارت دولت بود. ضمن این که صنف پزشکان همیشه یک رئیس داشتند. 341 
داروخانه‌ها هم مرتب به وسیله کارمندان اداره بهداشت (پلیس بهداشت) بازرسی می‎شدند. این اداره دارای بخش آزمایش مواد غذایی نیز بود. این بخش اداره مرتبا به آسیابها، نانوایی‎ها، شیر فروشی‎ها، دکانهای اغذیه فروشی و بقالی‎ها مراجعه می‎کرد و به وضع محوطه کار، ظروف آنان، نوع جنسها، صحت وزنه‎ها، ترازوها و مقیاسهای دیگرشان نظارت می‎کرد. به کشتارگاههای خارج شهر می‎رفتند و به قصابهای شهر سرکشی می‎کردند تا از مسمومیت غذایی و شیوع امراض مسری پیشگیری بکنند.343 

روش تجربی پزشکان مسلمان

ابن النفیس؛‎ پزشک مسلمان و کاشف گردش کوچک خون‎ در قرن هفتم‎ در توضیح روش کار خود می گوید: «برای این که عمل هر یک از اعضای بدن را معرفی کنیم پشتیبانی ما فقط نگاه دقیق و بررسی و تجزیه و تحلیل صادقانه در مورد آن عضو است. بدون ملاحظه این که آیا با آموزشهای پیشینیان مطابقت دارد یا نه».260 
عبداللطیف (557 تا 628 هجری) در نقض یکی از نظرات جالینوس می‎گوید: ولی با همه احترامی که برای جالینوس قایلیم آن چه ما با چشم خود می‎بینیم قابل قبول‎تر است ... در نوشته‌های جالینوس خوانده بودیم که فک پایین از دو استخوان تشکیل شده که درزی آن دو را به همدیگر مربوط کرده است. ولی ما بیش از دو هزار فک پایین را مورد بررسی قرار دادیم و حتی یکی هم پیدا نکردیم که از دو تکه تشکیل شده باشد. فک پایین استخوانی است بدون هیچ گونه درز ... بنابراین آنچه ما ملاحظه و درک می‎کنیم دلایل ما هستند و قانع کننده‎ترند تا آنچه فقط بر اساس نوشته نامداران است»271 و 272 
همچنین در بیمارستانهای کشورهای اسلامی برای هر پزشک امکان آن وجود داشت که داروی جدید را مورد آزمایش قرار دهد. او می‎بایست نتیجه آزمایش خود را در دفتری ویژه شرح داده و نظر بدهد تا بعدا به عنوان داروی آزمایش شده منتشر شود و به جهان پزشکی راه یابد.326 
نوآوری‎های رازیشرح علمی آبله و سرخک و شیوه معالجه
کتاب رازی که حاوی شرح علمی بیماری آبله و سرخک می‎باشد شهرت ابدی یافته است. این کتاب حتی از لحاظ روش و شکل نوشتن آن برای دیگر نوشته‌های علمی سرمشق شده است ... مدتهاست که چنین چیزی نظیر نداشته است. یک اثر کاملا مستقل، تمیز و روشن که سیر طبیعی بیماری را با تمام دستورات معالجه مربوط به آن ارائه می‎دهد. یک اثر استادانه و بی نظیر که ترجمه آن تنها در اروپا بین سالهای 1498 تا 1866 میلادی بیش از چهل بار به چاپ رسیده است.244 
زکریای رازی فقط یک طبیب بزرگ نبود. بلکه یکی از اولین شیمیدانهای واقعی نیز بود ... او اولین کسی بود که علم شیمی را در پزشکی به کار گرفت.246 
ابن زهر: توصیف علمی سرطان معده
ابن زهر (پزشک و فیلسوف اندلسی) ... سیر بیماری سرطان معده را بسیار عالی شرح می‎دهد و آن از روی مطالعه‎ای است که در مدت زندانی بودنش بر روی زندانی دیگری کرده است.274 7. 
ابن رشد: آبله
ابن رشد ـ‎ فیلسوف و پزشک مسلمان اهل قرطبه در قرن ششم هجری‎ـ که به نام اورئس بزرگ در قرون وسطی معروف است مصونیت یافتن دایمی بیمارانی را که به بعضی امراض مانند آبله دچار شده اند اثبات می‎کند.274 
... آنچه در اروپا در اواخر قرن هیجدهم شروع شد یعنی کوبیدن آبله برای مصونیت یافتن از آن حتی پیش از اسلام به وسیله اعراب کشف شده بود ... اعراب بر خلاف چینی ها که گلوله پنبه را در فساد آبله خیس کرده در سوراخ بینی بچه‎هاشان فرو می‎کردند خراشی به پوست کف دست وارد می‎کردند و از اقوام یا همسایه‎ها پوسته آبله از نوع آبله‎های خفیف و ملایم تهیه کرده و آن را داخل آن محل خراش داده شده قرار داده و آن محل را مالش می‎دادند.274 
ابن الخطیب: مسری بودن طاعون
ابن الخطیب (قرن هشتم هجری) پزشک و سیاستمدار اندلسی و وزیر سلطان در شهر غرناطه ـ‎گرانادای کنونی‎ در اسپانیا ـ واگیر شدن و چگونگی آن را واضح و منطقی در رساله‎ای ارائه داده و لمس کردن بدن بیمار یا چیزهایی که بیمار با آنها تماس داشته است را علت سرایت می‎داند و می‎نویسد: «مسری بودن این بیماری(طاعون) اثبات شده است. به وسیله تجربه و آزمایش علمی، به وسیله حواس مدرکه و تشریح جسد و شامل شواهدی است؛ این مدارک دلیل غیر قابل تردیدی را ارائه می‎دهند»277 9. 
ابوالقاسم: سل ستون فقرات
یک جراح اندلسی به نام ابوالقاسم متولد 403 هجری ... به بررسی رماتیسم مفاصل و سل ستون فقرات پرداخته بود. یعنی هفتصد سال پیشتر از پرسیفال پُت انگلیسی (1788-1713) که بالاخره هم این مرض اخیر به نام بیماری پُت نامیده شد.279 
و آنچه معروفیت جراح فرانسوی آمبرواز پار بدان استوار است که می‎گویند در 1552 میلادی برای اولین بار به بستن رگهای بزرگ خونی مبادرت کرده است ششصد سال قبل از او همان ابوالقاسم آن را تعلیم می‎داده و بدان وسیله قطع دست و پا علمی‎تر انجام می‎گرفته است.279 
ابن نفیس: کشف گردش کوچک خون
ابن نفیس طبیب، اولین کسی بود که اندیشه گردش خون را پرورد. او این اندیشه را چهار صد سال قبل از هاروی انگلیسی و بیش از سیصد سال قبل از زِروِت اسپانیایی اثبات کرده بود. مردی که درباره او گفته می‎شود روی زمین نظیر نداشت و از ابن سینا گذشته دیگر همطراز او نیامد.258 
میخاییل زروت اهل اسپانیا متولد 1509 میلادی و متوفای 1553 است. در سال 1553 در ژنو او را زنده زنده با کتابش به نام رجعت مسیحیت که تازه به چاپ رسیده بود سوزاندند.در همین کتاب است که زروت گردش کوچک خون را که معروفیت جهانی یافت شرح داده است ... به طوری که می‎دانیم میخاییل زورت در بیست و پنج سالگی با بی باکی مخالفت خود را با تثلیث یعنی با سه گانه دانستن خدا (خدا= پدر عیسی، عیسی و روح القدس) اعلام کرد و دیری نپایید که با تعلیمات کلیسا از در مخالفت درآمد و شدیدا تهدید شد و متواری گردید.265و 266 
به نظر می رسد زروت خود به طور مستقل به گردش کوچک خون پی نبرده بلکه با مطالعه آثار ابن نفیس به این حقیقت دست یافته است. زیرا زروت که هیچ وقت کسی از ضربات مستقیم و انتقادیش در امان نبود در اینجا هنگام تصحیح اشتباهات جالینوس در مورد گردش خون و تغذیه قلب هیچ گونه حمله‎ای به او نمی‎کند و بدون شور و شهوت و خیلی مختصر به شرح مطلب می‎پردازد.268

ابداع بیهوشی
روش دانشمندان اسلامی در تسکین درد، روشی اصیل و واقعا مفید بود. آن هم نه به آن شکل هندی، یونانی و یا رمی که آشامیدنی‎های سُکرآور به طور کلی برای تسکین هر دردی به کار می‎رفت. بلکه مشخصا هنگام آمادگی برای عمل جراحی یعنی بیهوشی معمولی از این وسیله استفاده می‎شد. این کشف هم دوباره به حساب یک طبیب اروپایی گذاشته شد و بعدا نیز به حساب مکتب اسکندریه! چیزی که در حقیقت از دانشمندان اسلامی آموخته بودند و آن این که تکه‌های کوچک اسفنج را با عصاره‌ای از حشیش، بسلی و بنگ آغشته کرده ... در داخل بینی بیمار فرو می‎بردند و ... بیمار به خواب عمیق بیهوشی فرو می‎رفت.281 . 
ضد عفونی کردن جراحات
طبیبان اروپایی چرک کردن محل زخم را چیزی طبیعی دانسته و حتی خواستار آن بودند. به این امید که بدان وسیله کثافات خون به شکل چرک به بیرون راه بیابد. حتی پزشک نه تنها از چرک کردن محل زخم حمایت می‎کرد بلکه باید به وجود آوردن چرک را ممکن می‎ساخت ...ابن سینا نه تنها چرک کردن محل زخم را تشویق و تایید نمی‎کرد و از به کار بردن بیهوده وسایل فیزیکی یا مواد شیمیایی محرک چرک خودداری می‎کرد بلکه با کمپرس کردن گرم به وسیله شراب قرمز کهنه و قوی از چرک کردن زخم پیشگیری می‎کرد. چیزی که تاثیر قوی ضد عفونی بودنش را یک پرفسور فرانسوی به نام ماسکولیه از شهر بردو در 1959 میلادی مجددا کشف کرد و اثر آن را معادل پنی سلین دانست.282 
استفاده از پنی سیلین
اعراب قبل از اسلام برای معالجات جراحت‎های میکروبی و چرکی شده دارویی کشف کرده بودند که همچنین دوباره در قرن بیستم مجددا کشف شد و آن پیشقدم طب پر سرو صدای امروزه بود یعنی آنتی بیوتیک. از چرم پالان یراق الاغ و گاومیش که برای آبکشی داشتند ماده کفک (پنی سیلین) به دست می‎آوردند و این ماده کفک را به صورت مرهم در آورده به محل زخم چرکی شده می‎مالیدند. برای معالجه زخم گلو، کفک سبز رنگ نان را در گلوی بیمار فوت می‎کردند چیزی که هنوز هم بین اعراب بدوی معمول است.283 
پذیرش بیماران روحی به عنوان بیمار
درمان امراض ذهنی و روحی در اروپا همان دور کردن ارواح پلیدی بود که معتقد بودند در بیمار حلول کرده است. دیوانگان بی‎گناه و بی آزار را اگر مرد بودند لباس چند رنگ می‎پوشاندند و به آن زنگوله و استخوان پای حیوان می‎آویختند و بدین ترتیب او را به اهالی محله معرفی کرده و به حال خود و به دست تمسخر و آزار جاهلهای محل رهایش می‎کردند ... 249 
در حالی که در کشورهای اسلامی بیمار روحی را در بیمارستان در بخش اعصاب محافظت و معالجه می‎کردند. مثلا در بغداد و قاهره بیماران روحی در بخش معالجات اعصاب تحت مراقبت و رسیدگی متناسب پزشکان اعصاب بودند و تمام بیمارستان تحت کنترل هفتگی شخصی سلطان قرار داشت. در حالی که در قرن 19 میلادی در اروپا بیماران روحی را در زندان و تحت کنترل پلیس قرار داده و با آنها مثل جنایتکاران رفتار می‎کردند.250 

پزشکی -بخش دوم

ب. وضعیت طب در تمدن اسلامی 1. ارزیابی پزشکی مسلمانان

این قضاوت و به اصطلاح تشکر یک نفر از دانشمندان متخصص در تاریخ پزشکی به نام نوی برگر است. او می‎نویسد: «به عکس روش منجمد و خشک (مکانیکی) رم شرقی که به اختصار از نوشته‎های دیگران تکه‎هایی جمع می‎کردند و بدون تفاهم و رابطه کنار همدیگر گذاشته و کتابی مخلوط و درهم و برهم در می‎آوردند، کتابهای که مسلمانان تالیف کرده‎ان نشان می‎دهد واقعا بر مطلب خود محیط هستند و مطالب، تماما تحت اسلوبی معین است. به طوری که همه بخشهای تخصصی کتاب در زمینه اصلی، مانند عناصری مختلف هستند که در حقیقت واحد زنده‎ای را با ربطی طبیعی تشکیل می‎دهند. اینان طرق مختلفی را برای رسیدن به مقاصد علمی دریافته‎اند و با زبان زنده مادریشان، نه یک زبان مرده محلی، اصطلاحات متقن علمی همگانی اقامه کردند».288 

. میزان تاثیر طب اسلامی بر غرب در نسبت با طب یونانی 
یک نفر این زحمت را تحمل کرده است تا میزان تاثیر نفوذ دانشمندان اسلامی و یونانیان را در اوایل کار طب تجربی در اروپا به شکل آماری تعیین کند. او برای این کار کتاب طب گراف فرراری داگرادو را انتخاب کرد. نویسنده این کتاب پروفسوری از شهر پاویا است و آزمایشهای علمی خود را در این کتاب زبده به شکل علمی ارائه داده است. این کتاب شرح کتاب جدید المنصوری نوشته زکریای رازی است. مضافا این که این کتاب اولین کتاب چاپ شده پزشکی است و آن هم در 1469 میلادی. در این کتاب پرفسور گراف فرراری بیش از سه هزار بار از ابن سینا نام برده است. از زکریای رازی و جالینوس هزار بار و از بقراط یکصد و چهل بار.319 
اگریپا فون نستهایم: «کتابهای ابن سینا، رازی و ابن رشد همان مرجعیتی را دارند که بقراط و جالینوس داشته اند و این اندازه قابل اعتماد شده‎اند که هرکس بدون خواندن آنها بخواهد طبابت کند می‎گویند این شخص سلامتی مردم را به خطر خواهد انداخت» 207 

پزشکی

الف. وضعیت پزشکی اروپا در قرون وسطی

1. اعتقادات نادرست و تاثیر منفی آن بر طب
یکی از اعتقادات نادرست برخی از مسیحیان این بود که استفاده از اسباب مادی برای مداوا را با ایمان به خداوند در تعارض می‎دیدند. کشیشی به نام تتیان معتقد بود «داروها به هر شکل و فرمش از همین فن گول زدن سرچشمه می‎گیرد» و این بی دینها(مسلمانان) دست در کار داروخانه طبیعت می‎برند. «اگر کسی با اعتماد به مادیات بتواند علاج شود پس چه اندازه علاج بیشتری خواهد یافت اگر فقط اعتماد به قدرت خداوندی داشته باشد. چرا پیش مقتدرترین مردان نمی‎روید؟ به جای آن ترجیح می‎دهید مثل سگ به وسیله گیاه، مثل گوزن به وسیله مار، مثل خوک با خرچنگ رودخانه و یا مثل شیر با میمون خود را درمان کنید؟ چرا نقش خدایی را به اشیای زمینی محول می‎کنید؟»213 
همچنین برنارد کلارفو(1090 تا 1152) مبلغ و تحریک کننده مردم برای جنگ های صلیبی ... موکدا از مراجعه به پزشک یا مصرف دارو منع می‌کرد. زیرا معتقد بود «متناسب نیست مسیحیان سلامت روحشان را به وسیله کمک گرفتن از چیزهای زمینی به خطر بیندازند»217
از دیگر اعتقادات نادرست مسیحیان این بود که استحمام کردن را امری ناپسند می‎دانستند. از زمانی که به ژرمنها درس منزه بودن و بکارت اخلاقیِ نوع مسیحی تعلیم داده شد تا خجالت بکشند و بدانند که لخت بودن سبب تحریک جنسی و رابطه نامشروع خواهد بود شستشوی بدن و نظافت هم ـ گرچه این نظافت در پستو و مخفی گاه نیز می‎توانست انجام بگیرد ـ گناه شناخته شد. آنها به همین نسبت که نظافت و حمام کردن گناه شمردند کثافت را هم منزه بودن و بکارت اخلاقی دانستند و جایگزین یکدیگرش کردند. 
بعدها حضور جنگجویان صلیبی که از کشورهای اسلامی دیدن کرده بودند و مسافرینی که از اسپانیا و جزیره سیسیل آمده و رسوم نظافت مسلمانان را آموخته بودند و از آن سرسختانه دفاع می‎کردند سبب شد که دوباره شستشو و حمام کردن و نظافت راه خود را به اروپا باز کند.91 
دیگر رویه غلط آنها این بود که اعتراف به گناهان را پیش شرط مداوای مریض قرار دادند. از این جهت بیماری که در آتش تب غوطه می‎خورد حق نداشت از کمک پزشک برخوردار شود مگر اینکه قبلا به گناهان خود اعتراف و توبه کرده باشد. در سال 895 میلادی در جلسه‌ای که کلیسا در نانتس تشکیل داده بود چنین تصمیم گرفته شد: کاهن کلیسا باید به محض اطلاع از بیمار شدن یکی از مریدانش پیش او رود. از آب مقدس به او بپاشد. با او نیایش کند و در غیاب خانواده مریض، اعتراف او را استماع کند و او را وادار کند کارهای دینی و دنیویش را تسویه و تصفیه کند. وگرنه بدون اعتراف، طبابتی هم در کار نبود. این روش که کم و بیش رسم و عادت شده بود در 1215 میلادی به وسیله پاپ اینوسنس سوم در مجمع لاتران تا حد وظیفه مسلم هر فرد ارتقا داده شد: هر طبیبی که به مداوای مریضی که قبلا اعتراف و توبه نکرده است بپردازد از کلیسا اخراج خواهد شد. چون مرض از گناه سرچشمه می‎گیرد ... یوحنای مقدس ـ آن زرین دهان ـ نطفه بیماری را بر حسب کلام عیسی (انجیل یوحنا سوره 5 آیه 14) در گناهان انسان می‎شناسند. هر گاه بیمار علت بیماریش را برطرف کند و با اعتراف و توبه بار گناهش را سبک کند علت که از بین رفت معلول نیز از بین خواهد رفت و بیماری جسمی منتفی می‎شود. 218 

2. بیمارستان های اروپا 
تا اول قرن 12 میلادی خانه‎هایی که در آنها فقط از بیماران پرستاری شود در اروپا وجود نداشت. با جنگهای صلیبی بود که به تقلید از مسلمانان در اروپا هم بیمارستان دایر شد ... گرچه بیماران مدتها همچنان بدون طبیب و بدون معالجه می‎ماندند ولی لااقل از آنان سرپرستی می‎شد.220 
با این همه محلی که در آن از بیمار پرستاری می‎شد همان محلی نبود که بیمار برای درمان مراجعه می‎کرد. تازه در 1500 میلادی بیمارستان اشتراواس بورگ (در آلمان) دارای یک پزشک شد. یعنی هشتصد سال بعد از خلیفه اموی؛ الولید. این خلیفه اولین بیمارستان اسلامی را تاسیس کرد و پزشکانی را در آنجا به کار گمارد. اولین بیمارستان شهر لایپزیک (در آلمان) در 1517.م و اولین بیمارستان پاریس در 1536. م به نام هتل دیو تاسیس گردید. 316 
3. نمونه‎های از طبابت فرانکی‎ها
در طی جنگ‎های صلیبی حاکم شیزر برحسب خواهش و اصرار فرانکی‎ها که در قلعه المنیطره ساکن بودند ثابت را که پزشکی ماهر و مسلمان بود در اختیارشان می‎گذارد. ثابت که برای طبابت به پادگان فرانکی‎ها رفته بود مشاهدات خود از طبابت فرانکی‎ها را چنین بیان می‎کند: یک از اشراف را آورده بودند که رانش دمل درآورده بود و یک زن که تب شدیدی داشت. روی دمل او مرهمی که چرک را می‎کشد گذاشتم. دمل سر باز کرد و داشت رو به بهبود می‎رفت. برای آن زن هم دستور خوراکی دادم که آن هم رو به بهبود می‎رفت. بعد یک طبیب فرانکی آمد و گفت که این شخص (ثابت) نمی‎تواند شما را معالجه کند و رو کرد به آنکه پایش دمل داشت و سؤال کرد دلت می‎خواهد با یک پا زندگی کنی یا با دو پا بمیری؟ او جواب داد مایلم که با یک پا زنده بمانم. بعد طبیب فرانکی دستور داد تا یک مرد قوی با یک تبر بیاورند. مردی تبر به دوش آمد و من حضور داشتم. در این هنگام طبیب، پای مریض را روی یک کنده قرار داد و به مرد تبر به دست دستور داد با یک ضربه پای بیمار را قطع کند. او با تبر ضربه‎ای بر پای مریض فرود آورد. ولی پا با آن ضربه قطع نشد و او ضربه دومی را فرود آورد. با این دو ضربه هولناک، مغز استخوان بیرون آمد و بیمار در همان ساعت جان سپرد! آنگاه طبیب فرانکی آن زن را آزمایش کرد و گفت شیطان بر روی سر این زن جای گرفته است و عاشق او شده است. موهای او را بچینید و آن زن بدون پرهیز دوباره غذاهایی را می‎خورد که همشهریانش می‎خوردند و با خوردن سیر و خردل تب او دوباره شدت یافت. پزشک گفت شیطان به مغزش وارد شده است و با این جمله دست برد و یک تیغ سلمانی برداشت و برشی صلیب وار به پوست سر او وارد آورد و پوست را از وسط کشید تا اینکه استخوان جمجمه نمایان شد. آنگاه با نمک استخوان جمجمه را مالش داد و آن زن در همان حال مرد. 
پس از این ماجرا از آنان پرسیدم آیا به من احتیاجی هست؟ جواب دادند نه و من هم پس از اطلاع از هنر طبابت فرانکی‎ها که تا آن زمان از آن بی‎اطلاع بودم از پادگان فرانکی‎ها بازگشتم.

فیزیک

نوآوری‎های حسن بن هیثم
حسن بن هیثم (354 تا430 هجری) که در اروپا به الحسن معروف است یکی از پرنفوذترین استادانی است که اروپا در مکتب او تعلیم یافته است. تئوری حرکت صفحه‌ای بر روی جام نامریی از او است که اذهان اروپای قبل از رنسانس را بسیار به خود مشغول کرد.180 
کشف مهم‎تر او در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت می‎کند. همین کشف او بود که او را به کشف مسئله طبیعی دیگری که یک نوع انقلاب علمی بود رساند. او با این کشف اخیر، نظریه دو دانشمند بزرگ اهل اسکندریه یعنی اقلیدس و بطلمیوس را نقض کرد. دو دانشمندی که او می‎بایست از بد روزگار نظریه آنان را به اجبار اشاعه دهد تا در دوران پیری بتواند امرار معاش کند.180 
او همان کسی است که تئوری‎های اقلیدس و بطلمیوس (که اینان خود دو ستون دانش هلنی به شمار می‎روند) را در نقاط حساسش نقض کرده است. اقلیدس و بطلمیوس معتقد بودند که شعاعها از چشم خارج شده به اجسام برخورد می‎کنند و یا سبب دیدن اشیا می‎شود. هیثم تشریح کرد که این ادعا غلط است و گفت «شعاعی که از چشم خارج می‎شود سبب دیدن اجسام نمی‎شود بلکه جسم مورد دید است که شعاعش به چشم می‎تابد و به وسیله بدنه شفاف (عدسی) چشم معکوس می‎شود» با کشف این واقعیت فیزیکی بود که او تمام دانش دوران یونان قدیم را در مورد مظاهر نور پشت سر گذاشت. او قانونی را کشف کرد که با آزمایشهای مختلف صحت آن به اثبات رسید.181 
... اگر ماه به خودی خود نور نداشته باشد و نورش را از خورشید دریافت کند چگونه ما گرفتگی به وجود می‎آید؟ این سوال نجومی او را متوجه سایه انداختن یک جسم بر اثر جسم دیگر نورانی محیط، کرد. پس از آن برای خودش مرکز نور ساخت و به آزمایشهای سیستماتیک مختلفی که برایش ارزش علمی داشت پرداخت و این نوشته‎اش را «درباره طبیعت و خواص به وجود آمدن سایه» نامید.182 
او اولین کسی است که دوربین جعبه‎ای یک سوراخه ساخت ـ مدل اولیه دوربین عکاسی ـ و با آن به آزمایش نیز پرداخت. این جعبه یک سوراخه پخش مستقیم اشعه نور را ثابت می‎کند. با چشم خود می‎بیند ولی باور نمی‎کند که چگونه این آزمایش، محیط را در صفحه مقابل معکوس نشان می‎دهد. او همان روش آزمایشی را انجام داد که بعدها لئوناردو داوینچی نیز آن را به کار برد. 
او دلیل شکستن نور را به وسیله چیزهای مختلف مانند هوا یا آب کشف کرده و شرح داده است و به این ترتیب ضخامت جوی را که کره زمین را احاطه کرده است دقیقا 15 کیلومتر حساب می‎کند. 
حسن بن هیثم به بررسی هاله اطراف کره ماه و شفق و همچنین رنگین کمان که ارسطو در شرح علت فیزیکی آن درمانده بود می‎پردازد. او معلومات خود را در مورد وسایلی که با عدسی و نور مربوطند به کار برد و انعکاس آینه‎های مقعر با برشهای کروی و مخروطی را مطالعه و محاسبه کرد و قانون نورافکن را کشف کرد.182 
او نه تنها تاثیر حرارتیِ محل تقاطع نور و بزرگ نشان دادن آینه‎های مقعر را مورد آزمایش علمی قرار داد بلکه همچنین این تاثیرات را نیز در مورد ذره بین بررسی کرد. او اولین عینک را برای خواندن اختراع کرد.183 
حسن بن هیثم در کتاب «گنجینه نور و عدسی» هر گونه مسائل عدسی و نور را که بعدها از راجر بیکن انگلیسی (1219 تا 1294 میلادی) تا ویتلیوی مجارستانی مورد مطالعه قرار داده‎اند پایه گذاری کرد. 184 
لئوناردو داوینچی ایتالیایی که مدعی اختراع دوربین عکاسی و پمپ آب و هنر تراشکاری و اولین هواپیماست به طور چند جانبه تابع دانشمندان اسلامی بوده است و قابل اثبات است که شدیدا تحت تاثیر کتابهای علمی و آزمایشهای حسن بن هیثم قرار داشته است.184 
یوهانس کپلر در آلمان در اواخر قرن 16 میلادی موقعی که قوانین فیزیکی را که بر اساس آن دوربین گالیله ستاره‎های تا آن زمان ناشناخته را به پیش چشم نزدیک کرد مورد بررسی قرار می‎داد متوجه شد که کارهای گالیله و قوانینش در سایه کشفیات حسن بن هیثم انجام گرفته است.184 
حتی امروز مسائل فیزیکی و ریاضی‎‎ای که او به کمک معادله چهار مجهولی حل کرد و قدرت ریاضی او را نشان می‎دهد مسائل الحسن نام دارند. مثلا محاسبه کردن نقطه‎ای در یک آینه فضایی که از آن نقطه یک جسم از فاصله معینی به سوی تصویر معینی منعکس می‎شود.184 

دستاوردهای کندی 
کندی اندازه‎گیری زاویه به وسیله پرگار را در هندسه متداول کرد. وزن مخصوص اجسام مایع را محاسبه نمود و آزمایشهایی درباره قانون جاذبه و سقوط اجسام انجام داد. ولی اثر او در این مورد به نام «سقوط اجسام از بلندی» مورد توجه مترجمین زبان لاتین در اروپا قرار نگرفت.186

شیمی

روش مسلمانان در علم شیمی
دانشمندان اسلامی اولین کسانی بودند که به روش مشاهده با برنامه و علمی با تهیه شرایط ترتیب داده شده برای کنترل آزمایشها پرداختند. آزمایشهایی که می‎توانستند در هر زمان تکرار شوند و تغییرات لازم را در آن بدهند و تمام آن را کنترل کنند. آنان شیمی علمی را به معنی واقعا علمی به وجود آوردند و بر حسب قضاوت آن تاریخدان انگلیسی به نام کوستُم: «به چنان مقام عالیی رساندند که پس از این که دوران جدید شیمی مدرن به کشف شیمی آلی و شیمی معدنی نایل شد متوجه این ضرورت شد که تازه باید آن را به پایه‎ای برساند که در آن زمان دانشمندان اسلامی رسانده بودند»335 

برخی از نوآوری‎ها در شیمی
جابربن حیان ـ‎ از شاگردان امام جعفر صادق(ع)‎ـ در برابر روش ساده ذوب فلزات که تا آن زمان متداول بود روش حل کردن فلزات به کمک اسید نیتریک، اسید سولفوریک، جوهر نمک و تیزاب سلطانی ‎ـ‎که به وسیله او اختراع شده بودند‎ـ را نیز پرورش داد. بدین وسیله برای جابر و پس از او ترکیبات بی‎نهایت وسیع شیمیایی امکان‎پذیر شد. من جمله اکسید جیوه، زنجفر، زرنیخ(اکسید سه ظرفیتی ارسن)، نشادر، نیترات نقره، زاج سفید(سولفات آلومینیم و پتاسیم) کات کبود، پتاس سوزآور(محلول غلیظ ئیدراکسید پتاسیم) محلول سود سوزآور، محلول کلوئیدی سفید رنگ گوگرد و خیلی چیزهای دیگر. 
مسلمانان اختلاف بین اسید و قلیا را می‎دانستند. آنان اضافه شدن وزن فلزات را هنگام اکسیده و سولفوره شدن یادداشت می‎کردند. می‎دانستند آتش بدون هوا خاموش می‎شود. آنان عملهای اصلی شیمی را پایه‎ریزی کرده و پرورش دادند مانند تبخیر، تصعید و تبدیل مستقیم جسم جامد به گاز یا به عکس متبلور کردن (کریستالیزه کردن)، تعدیل ترکیبات شیمیایی به وسیله حرارت دادن، تصفیه کردن و تقطیر کردن، در حالی که اختلاف تقطیر از طریق خنک کردن گاز به وسیله آب را از خنک کردن گاز به وسیله شن در نظر داشتند.335 

نوآوری‎های مسلمانان در نجوم 2

اندازه گیری قطر کره زمین

«ایراتوستیناس اولین کسی بود که به وسیله زاویه نور خورشید، قطر کره زمین را اندازه گیری کرد. دانشمندان نجوم زمان مأمون در جستجوی راه دیگری بودند. از یک نقطه معین یک گروه از منجمین به طرف شمال حرکت کردند و گروه دیگر به طرف جنوب. این دو گروه آن قدر به راه ادامه دادند تا این که ستاره جدی که از یک طرف طلوع و در طرف دیگر افول می‎کند برایشان قابل مشاهده باشد. حال از فاصله مکانی این دو گروه مشاهده کننده یک درجه از دایره نصف النهار را با دقت و صحت عجیبی محاسبه کردند».147 

ترسیم نقشه‎های نجومی دقیق‎تر

«قبلا هیپارک(190تا120 قبل از میلاد) بیش از هزار ستاره را شمارش و محل آنها را در آسمان تعیین کرده بود. عبدالرحمان الصوفی (قرن چهارم هجری) در بغداد در قرن دهم میلادی جرئت کرد که به تصحیح یادداشتهای او در مورد ستارگان بپردازد. سلطان عضد الدوله در وسط باغ خانه‎اش رصدخانه‌ای درست کرده بود که شب به شب منجمین دربار به مشاهده ستارگان می‎پرداختند و آنها را شمارش کرده و از نظر طول و عرض، محل و حرکت آنها را در آسمان تعیین می‎کردند. او با این روش متوجه تعدادی از ستارگان ثابت شد که چشمهای تیزبین هیپارک متوجه آنها نشده بود. عبدالرحمان الصوفی برای تعلیم اربابش عضدالدوله ثوابتی که محل آنها را از نو محاسبه کرده بود با دقت کافی رسم کرد و به ارائه بزرگی و تا آنجا که ممکن بود درجه روشنایی آنها پرداخت. اینچنین بود که یک کاتالوگ ستارگان به وجود آمد و با به وجود آمدن این کاتالوگ بود که بسیاری از اشتباهات و بی‎دقتی‎های هیپارک و بطلمیوس تا آن زمان را رفع کرد و بر آن یادداشت‎های کهنه نجومی تعداد زیادی ستارگان ثابت نیز اضافه کرد».185 


تنظیم جدولهای نجومی مستقل 
«دانشمندان مسلمان با رصدهای دقیقی که انجام می‎دادند جدولهای نجومی مستقلی تدوین کردند. اکثر این جدولهای نجومی در دسترس اروپاییان قرار گرفت و در زمان کوپرنیکوس نیز مورد استفاده واقع شد. این جدولها در اروپا بدون هیچ گونه تغییر و تبدیل و تجدید نظر مورد استفاده قرار می‎گرفت. چون اروپای آن زمان حائز آن شرایط علمی نبود که به این گونه بررسی‎های عینی بپردازد. چه رسد که جدول نجومی مستقل خود را در برابر جدولهای اسلامیمحاسبه و تنظیم کند. مهمترین این جدولها عبارتند از: جدول خوارزمی، جدول مامونی، جدول صابی البتانی، دو جدول هاشمیان و ابن یونس و جدولی که در طلیطله به وسیله الزرقالی درست شد و همه اینها برای محاسبه جدول آلفونسو ـ‎ حاکم شهر تولدوی اسپانیا در قرن سیزدهم میلادی‎ـ نیز مورد استفاده قرار گرفتند». 178

نوآوری‎های مسلمانان در نجوم

- دستاوردهای الفرغانی

«یکی از مسلمانانی که اگر جای پایش را دنبال کنیم ما را به زادگاه علم اروپایی رهنمون می‎سازد الفرغانی است که در زمان پسران موسی بن شاکر ـ‎دوره خلافت مأمون‎ـ در بغداد مشغول بود. 
او درجات طول زمین را محاسبه کرد. 
اولین کسی بود که متوجه شد خورشید در مسیر خود همچون سیارات دیگر در طول زمان سرعتش کم می‎شود. 
کتاب عنصر نجوم نوشته الفرغانی که در قرون وسطی در اروپا الفراغانوس می‎نامیدند چندین بار از زبان عربی به لاتین در اروپا ترجمه شد و ملانشتن در 1537 میلادی در شهر نورنبرگ آن را تجدید چاپ کرد.179 
دانشمندان اسلامی همچنین به عوامل متغیری توجه یافتند که به وسیله پیشینیان ثابت اعلام شده بود. 
آنان متوجه تمایل اکلپتیک (زاویه متمایل محور زمین) شدند یا به عبارت دیگر زاویه تمایل مدار خورشید در مقابل خط استوا که هر بار کمتر می‎شود. باید گفت این اندازه گیری آنان حتی یک ثانیه هم پس و پیش ندارد. با این کشف پشتکار خود را در آزمایشها به کار بردند و همچنین ظرافت حواسشان را برای درک کمترین تغییر نشان دادند. این کشف را اولین بار الفرغانی کرد. 
الفرغانی اولین کسی است که تغییر یافتن دورترین محل زمین نسبت به خورشید را کشف کرد. در حالی که یونانیان ظاهرا آن را همیشه یکسان می‎دانستند. مسلما ‎یونانیان به اندازه مسلمانان که از مکتب آنان برخاسته‎اند در کارشان ثبات نداشته‎اند. 185 

دستاوردهای البتانی 
البتانی (قرن سوم هجری) نیز مانند ثابت بن قُرّه از صابئیان کافر بود که با محاسبه دقیق خود کار او را تکمیل کرد. مهم ترین کارهای او عبارتند از: 
اختلاف طول به اصطلاح سال خشک و سال مرطوب را به دو طریق محاسبه کرد. 
او گردش زمین به دور خورشید را هم از دو طریق محاسبه می‎کرد. 
او آزمایشهای خوارزمی را دنبال کرد و با تحقیقات جدیدی درباره ظهور ماه نو، خورشید گرفتگی و نیز زاویه‌ای که از محل نظاره کوکب نسبت به مرکز زمین به دست می‎آید، آزمایشهای او را تصحیح کرد.179 
البتانی به محاسبه دقیق دایرة البروج پرداخت و به روشی دست یافت که درجه عرض یک نقطه را روی زمین می‎توان به وسیله آن روش تعیین کرد. چیزی که ابن الهیثم نابغه باز هم راه جدیدی برای محاسبه آن یافت و این راه جدید بر حسب کشف تاریخی و دوران ساز او یعنی محاسبه انکسار نور صورت گرفت. 

دستاوردهای الزرقالی 
الزرقالی (قرن پنجم هجری) در شهر طلیطله در اسپانیا ضمن 402 مشاهده اثبات کرد که فاصله خورشید تا زمین که در طول سال در حال تغییر است در هر شش ماه یک بار یکسان می‎گردد. او این اختلاف فاصله را نیز دقیقا محاسبه کرد.185 
همچنین دانشمندان مسلمان به بررسی لکه‌های کره خورشید پرداختند که ابتدا مورد توجه اروپا قرار نگرفت. ولی بعدها در 1610 میلادی توجه اروپاییان را جلب کرد و الزرقالی اطلاعاتی درباره نوسان محور زمین بیان کرد ولی درباره آن می نویسد «ولی انسان متوجه آن نمی‎شود چون کره زمین بزرگ است.»187 
اثر نجومی الزرقالی به وسیله گِرهارد فون کرمونا از زبان عربی به لاتین ترجمه شد و حتی در 1530 میلادی کوپرنیکوس از قول او و از قول البتانی در کتاب معروف خود نقل قول می‎کند. الزرقالی این منجم ممتاز از شهر طلیطله اسپانیا که اروپا او را در ردیف معلمان خود برگزیده است و به نام ارزخلی معروف است سازنده وسایل نجومی بوده و در این مورد نیز معروفیت دارد. اسطرلاب الزرقالی در نجوم جلب توجه فراوانی می‎کرد و به وسیله یوهانس مولر بسیار مورد ستایش قرار گرفت که او از آن به عنوان یک آلت اصیل صفیحه یاد کرده است. یوهانس مولر در قرن 15 میلادی یک کتاب مجموعه تمرینات آموزشی منتشر کرد که فقط مخصوص دستگاه صفیحه ساخت الزرقالی بود. 
در سال 1534 میلادی کتاب الزرقالی مجددا از عربی به لاتین ترجمه شد و به وسیله شخصی به نام یوهان شونر در شهر نورنبرگ منتشر شد. نام این کتاب چنین است «کتاب آموزشی تازه به چاپ رسیده درباره دستگاه صفیحه متعلق به پدر علم نجوم الرضا الزرقالی».186 

دستاوردهای ابوریحان بیرونی 
آنچه را کوپرنیکوس نابغه آلمانی در رنسانس تازه درک کرد همان را پانصد سال قبل از او آن دانشمند شهیر مسلمان یعنی ابوریحان بیرونی (440-362 هجری) فهمیده بود و آن این بود که آفتاب گردش شب و روز را سبب نمی‎شود بلکه خود زمین که بر محور خود می‎گردد و با ستارگان دیگر به دور خورشید می‎چرخد است که باعث پدید آمدن شبانه روز است. اگرچه بلافاصله باید گفت پیش از ابوریحان نیز آریستارک فون زاموس و صد سال بعد، آن شخص کلدانی در شهر بابل به نام سلیکوس به این امر اعتقاد داشتند.187 - حسن بن هیثم 
کشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت می‎کند.180


حسن بن هیثم
«کشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت می‎کند».180

مدارس مسلمین

«برای ملت مسیحی آن دوران نه تنها ضرورت آموختن زبان و خط لاتین وجود نداشت بلکه تعلیمات عمومی بکلی مردود بود. اما وضع کشورهای اسلامی به گونه‎ای دیگر بود. حکومت اسلامی علاقمند بود که امور رعایا در مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد. از این رو امر تعلیمات در دست حکومت بود. بچه‌های طبقات مختلف به مدارس ابتدایی می‎رفتند، آن هم در مقابل مبلغ کمی که برای همه امکان پذیر بود. و از زمانی که معلمان را حکومت بر سر کار می‎گمارد برای بچه‎های افراد بی‎بضاعت، مدرسه بدون شهریه بود ... در اسپانیای اسلامی اضافه بر هشتاد مدرسه‎ای که در قرطبه وجود داشت الحاکم دوم ـ‎از حکام اموی اندلس‎ـ در سال 354 هجری بیست و هفت مدرسه دیگر هم برای افراد بی ‎بضاعت ساخت. 
در قاهره منصور قلاوون در محوطه بیمارستان منصوری مدرسه‎ای هم برای بچه‎های بی‎سرپرست ساخت و برای هر بچه جیره تعیین کرد؛ یک قرص نان در روز، یک دست لباس زمستانی و یک دست تابستانی در سال. حتی ترتیبی دادند که معلمین دوره گرد به اعراب بادیه نشین درس بدهند.»400