زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

شیمی

روش مسلمانان در علم شیمی
دانشمندان اسلامی اولین کسانی بودند که به روش مشاهده با برنامه و علمی با تهیه شرایط ترتیب داده شده برای کنترل آزمایشها پرداختند. آزمایشهایی که می‎توانستند در هر زمان تکرار شوند و تغییرات لازم را در آن بدهند و تمام آن را کنترل کنند. آنان شیمی علمی را به معنی واقعا علمی به وجود آوردند و بر حسب قضاوت آن تاریخدان انگلیسی به نام کوستُم: «به چنان مقام عالیی رساندند که پس از این که دوران جدید شیمی مدرن به کشف شیمی آلی و شیمی معدنی نایل شد متوجه این ضرورت شد که تازه باید آن را به پایه‎ای برساند که در آن زمان دانشمندان اسلامی رسانده بودند»335 

برخی از نوآوری‎ها در شیمی
جابربن حیان ـ‎ از شاگردان امام جعفر صادق(ع)‎ـ در برابر روش ساده ذوب فلزات که تا آن زمان متداول بود روش حل کردن فلزات به کمک اسید نیتریک، اسید سولفوریک، جوهر نمک و تیزاب سلطانی ‎ـ‎که به وسیله او اختراع شده بودند‎ـ را نیز پرورش داد. بدین وسیله برای جابر و پس از او ترکیبات بی‎نهایت وسیع شیمیایی امکان‎پذیر شد. من جمله اکسید جیوه، زنجفر، زرنیخ(اکسید سه ظرفیتی ارسن)، نشادر، نیترات نقره، زاج سفید(سولفات آلومینیم و پتاسیم) کات کبود، پتاس سوزآور(محلول غلیظ ئیدراکسید پتاسیم) محلول سود سوزآور، محلول کلوئیدی سفید رنگ گوگرد و خیلی چیزهای دیگر. 
مسلمانان اختلاف بین اسید و قلیا را می‎دانستند. آنان اضافه شدن وزن فلزات را هنگام اکسیده و سولفوره شدن یادداشت می‎کردند. می‎دانستند آتش بدون هوا خاموش می‎شود. آنان عملهای اصلی شیمی را پایه‎ریزی کرده و پرورش دادند مانند تبخیر، تصعید و تبدیل مستقیم جسم جامد به گاز یا به عکس متبلور کردن (کریستالیزه کردن)، تعدیل ترکیبات شیمیایی به وسیله حرارت دادن، تصفیه کردن و تقطیر کردن، در حالی که اختلاف تقطیر از طریق خنک کردن گاز به وسیله آب را از خنک کردن گاز به وسیله شن در نظر داشتند.335 

نوآوری‎های مسلمانان در نجوم 2

اندازه گیری قطر کره زمین

«ایراتوستیناس اولین کسی بود که به وسیله زاویه نور خورشید، قطر کره زمین را اندازه گیری کرد. دانشمندان نجوم زمان مأمون در جستجوی راه دیگری بودند. از یک نقطه معین یک گروه از منجمین به طرف شمال حرکت کردند و گروه دیگر به طرف جنوب. این دو گروه آن قدر به راه ادامه دادند تا این که ستاره جدی که از یک طرف طلوع و در طرف دیگر افول می‎کند برایشان قابل مشاهده باشد. حال از فاصله مکانی این دو گروه مشاهده کننده یک درجه از دایره نصف النهار را با دقت و صحت عجیبی محاسبه کردند».147 

ترسیم نقشه‎های نجومی دقیق‎تر

«قبلا هیپارک(190تا120 قبل از میلاد) بیش از هزار ستاره را شمارش و محل آنها را در آسمان تعیین کرده بود. عبدالرحمان الصوفی (قرن چهارم هجری) در بغداد در قرن دهم میلادی جرئت کرد که به تصحیح یادداشتهای او در مورد ستارگان بپردازد. سلطان عضد الدوله در وسط باغ خانه‎اش رصدخانه‌ای درست کرده بود که شب به شب منجمین دربار به مشاهده ستارگان می‎پرداختند و آنها را شمارش کرده و از نظر طول و عرض، محل و حرکت آنها را در آسمان تعیین می‎کردند. او با این روش متوجه تعدادی از ستارگان ثابت شد که چشمهای تیزبین هیپارک متوجه آنها نشده بود. عبدالرحمان الصوفی برای تعلیم اربابش عضدالدوله ثوابتی که محل آنها را از نو محاسبه کرده بود با دقت کافی رسم کرد و به ارائه بزرگی و تا آنجا که ممکن بود درجه روشنایی آنها پرداخت. اینچنین بود که یک کاتالوگ ستارگان به وجود آمد و با به وجود آمدن این کاتالوگ بود که بسیاری از اشتباهات و بی‎دقتی‎های هیپارک و بطلمیوس تا آن زمان را رفع کرد و بر آن یادداشت‎های کهنه نجومی تعداد زیادی ستارگان ثابت نیز اضافه کرد».185 


تنظیم جدولهای نجومی مستقل 
«دانشمندان مسلمان با رصدهای دقیقی که انجام می‎دادند جدولهای نجومی مستقلی تدوین کردند. اکثر این جدولهای نجومی در دسترس اروپاییان قرار گرفت و در زمان کوپرنیکوس نیز مورد استفاده واقع شد. این جدولها در اروپا بدون هیچ گونه تغییر و تبدیل و تجدید نظر مورد استفاده قرار می‎گرفت. چون اروپای آن زمان حائز آن شرایط علمی نبود که به این گونه بررسی‎های عینی بپردازد. چه رسد که جدول نجومی مستقل خود را در برابر جدولهای اسلامیمحاسبه و تنظیم کند. مهمترین این جدولها عبارتند از: جدول خوارزمی، جدول مامونی، جدول صابی البتانی، دو جدول هاشمیان و ابن یونس و جدولی که در طلیطله به وسیله الزرقالی درست شد و همه اینها برای محاسبه جدول آلفونسو ـ‎ حاکم شهر تولدوی اسپانیا در قرن سیزدهم میلادی‎ـ نیز مورد استفاده قرار گرفتند». 178

نوآوری‎های مسلمانان در نجوم

- دستاوردهای الفرغانی

«یکی از مسلمانانی که اگر جای پایش را دنبال کنیم ما را به زادگاه علم اروپایی رهنمون می‎سازد الفرغانی است که در زمان پسران موسی بن شاکر ـ‎دوره خلافت مأمون‎ـ در بغداد مشغول بود. 
او درجات طول زمین را محاسبه کرد. 
اولین کسی بود که متوجه شد خورشید در مسیر خود همچون سیارات دیگر در طول زمان سرعتش کم می‎شود. 
کتاب عنصر نجوم نوشته الفرغانی که در قرون وسطی در اروپا الفراغانوس می‎نامیدند چندین بار از زبان عربی به لاتین در اروپا ترجمه شد و ملانشتن در 1537 میلادی در شهر نورنبرگ آن را تجدید چاپ کرد.179 
دانشمندان اسلامی همچنین به عوامل متغیری توجه یافتند که به وسیله پیشینیان ثابت اعلام شده بود. 
آنان متوجه تمایل اکلپتیک (زاویه متمایل محور زمین) شدند یا به عبارت دیگر زاویه تمایل مدار خورشید در مقابل خط استوا که هر بار کمتر می‎شود. باید گفت این اندازه گیری آنان حتی یک ثانیه هم پس و پیش ندارد. با این کشف پشتکار خود را در آزمایشها به کار بردند و همچنین ظرافت حواسشان را برای درک کمترین تغییر نشان دادند. این کشف را اولین بار الفرغانی کرد. 
الفرغانی اولین کسی است که تغییر یافتن دورترین محل زمین نسبت به خورشید را کشف کرد. در حالی که یونانیان ظاهرا آن را همیشه یکسان می‎دانستند. مسلما ‎یونانیان به اندازه مسلمانان که از مکتب آنان برخاسته‎اند در کارشان ثبات نداشته‎اند. 185 

دستاوردهای البتانی 
البتانی (قرن سوم هجری) نیز مانند ثابت بن قُرّه از صابئیان کافر بود که با محاسبه دقیق خود کار او را تکمیل کرد. مهم ترین کارهای او عبارتند از: 
اختلاف طول به اصطلاح سال خشک و سال مرطوب را به دو طریق محاسبه کرد. 
او گردش زمین به دور خورشید را هم از دو طریق محاسبه می‎کرد. 
او آزمایشهای خوارزمی را دنبال کرد و با تحقیقات جدیدی درباره ظهور ماه نو، خورشید گرفتگی و نیز زاویه‌ای که از محل نظاره کوکب نسبت به مرکز زمین به دست می‎آید، آزمایشهای او را تصحیح کرد.179 
البتانی به محاسبه دقیق دایرة البروج پرداخت و به روشی دست یافت که درجه عرض یک نقطه را روی زمین می‎توان به وسیله آن روش تعیین کرد. چیزی که ابن الهیثم نابغه باز هم راه جدیدی برای محاسبه آن یافت و این راه جدید بر حسب کشف تاریخی و دوران ساز او یعنی محاسبه انکسار نور صورت گرفت. 

دستاوردهای الزرقالی 
الزرقالی (قرن پنجم هجری) در شهر طلیطله در اسپانیا ضمن 402 مشاهده اثبات کرد که فاصله خورشید تا زمین که در طول سال در حال تغییر است در هر شش ماه یک بار یکسان می‎گردد. او این اختلاف فاصله را نیز دقیقا محاسبه کرد.185 
همچنین دانشمندان مسلمان به بررسی لکه‌های کره خورشید پرداختند که ابتدا مورد توجه اروپا قرار نگرفت. ولی بعدها در 1610 میلادی توجه اروپاییان را جلب کرد و الزرقالی اطلاعاتی درباره نوسان محور زمین بیان کرد ولی درباره آن می نویسد «ولی انسان متوجه آن نمی‎شود چون کره زمین بزرگ است.»187 
اثر نجومی الزرقالی به وسیله گِرهارد فون کرمونا از زبان عربی به لاتین ترجمه شد و حتی در 1530 میلادی کوپرنیکوس از قول او و از قول البتانی در کتاب معروف خود نقل قول می‎کند. الزرقالی این منجم ممتاز از شهر طلیطله اسپانیا که اروپا او را در ردیف معلمان خود برگزیده است و به نام ارزخلی معروف است سازنده وسایل نجومی بوده و در این مورد نیز معروفیت دارد. اسطرلاب الزرقالی در نجوم جلب توجه فراوانی می‎کرد و به وسیله یوهانس مولر بسیار مورد ستایش قرار گرفت که او از آن به عنوان یک آلت اصیل صفیحه یاد کرده است. یوهانس مولر در قرن 15 میلادی یک کتاب مجموعه تمرینات آموزشی منتشر کرد که فقط مخصوص دستگاه صفیحه ساخت الزرقالی بود. 
در سال 1534 میلادی کتاب الزرقالی مجددا از عربی به لاتین ترجمه شد و به وسیله شخصی به نام یوهان شونر در شهر نورنبرگ منتشر شد. نام این کتاب چنین است «کتاب آموزشی تازه به چاپ رسیده درباره دستگاه صفیحه متعلق به پدر علم نجوم الرضا الزرقالی».186 

دستاوردهای ابوریحان بیرونی 
آنچه را کوپرنیکوس نابغه آلمانی در رنسانس تازه درک کرد همان را پانصد سال قبل از او آن دانشمند شهیر مسلمان یعنی ابوریحان بیرونی (440-362 هجری) فهمیده بود و آن این بود که آفتاب گردش شب و روز را سبب نمی‎شود بلکه خود زمین که بر محور خود می‎گردد و با ستارگان دیگر به دور خورشید می‎چرخد است که باعث پدید آمدن شبانه روز است. اگرچه بلافاصله باید گفت پیش از ابوریحان نیز آریستارک فون زاموس و صد سال بعد، آن شخص کلدانی در شهر بابل به نام سلیکوس به این امر اعتقاد داشتند.187 - حسن بن هیثم 
کشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت می‎کند.180


حسن بن هیثم
«کشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت می‎کند».180

مدارس مسلمین

«برای ملت مسیحی آن دوران نه تنها ضرورت آموختن زبان و خط لاتین وجود نداشت بلکه تعلیمات عمومی بکلی مردود بود. اما وضع کشورهای اسلامی به گونه‎ای دیگر بود. حکومت اسلامی علاقمند بود که امور رعایا در مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد. از این رو امر تعلیمات در دست حکومت بود. بچه‌های طبقات مختلف به مدارس ابتدایی می‎رفتند، آن هم در مقابل مبلغ کمی که برای همه امکان پذیر بود. و از زمانی که معلمان را حکومت بر سر کار می‎گمارد برای بچه‎های افراد بی‎بضاعت، مدرسه بدون شهریه بود ... در اسپانیای اسلامی اضافه بر هشتاد مدرسه‎ای که در قرطبه وجود داشت الحاکم دوم ـ‎از حکام اموی اندلس‎ـ در سال 354 هجری بیست و هفت مدرسه دیگر هم برای افراد بی ‎بضاعت ساخت. 
در قاهره منصور قلاوون در محوطه بیمارستان منصوری مدرسه‎ای هم برای بچه‎های بی‎سرپرست ساخت و برای هر بچه جیره تعیین کرد؛ یک قرص نان در روز، یک دست لباس زمستانی و یک دست تابستانی در سال. حتی ترتیبی دادند که معلمین دوره گرد به اعراب بادیه نشین درس بدهند.»400

کتابخانه‎های باشکوه مسلمین

«جایگاه والای علم در میان مسلمین سبب می‎شد در همه گستره تمدن اسلامی کتابخانه‎ها مثل قارچ از زمین سر بر ‎آورند. در سال 891 میلادی ـ‎278 هجری‎ـ مسافری در بغداد یکصد کتابخانه عمومی برشمرده بود ... که مسلمانان می‎توانستند در قرائت‎خانه‎های آنها با آرامش کامل به مطالعه بپردازند و یا کتاب به امانت گیرند. در این کتابخانه‎ها برای مترجمین و رونویس کنندگان محل خاصی وجود داشت. هر کس می‎توانست در سالن‎هایی که برای اجتماع در نظر گرفته شده بود به بحث‎های رسمی بپردازد. نظیر وظایفی که امروزه برای کلوپ‎های کتاب در انگلستان در نظر گرفته شده است».391 
«هر مسجدی کتابخانه‎ای داشت. سالن اصلی هر بیمارستان که محل مراجعه تازه واردین است دارای قفسه‎های بزرگ و پر از کتاب بود و تمام آثار طبی تازه منتشر شده را خریداری می‎کردند تا این که برای تعلیم محصلین طب و همچنین برای مراجعه پزشکان، جدیدترین معلومات در اختیارشان قرار داشته باشد. 
یک شهر کوچک مثل نجف در عراق در قرن دهم میلادی دارای چهل هزار جلد کتاب بود. در حالی که دیرهای اروپا همان ده تا دوازده کتابی را هم که داشتند چون برایشان جزو چیزهای کمیاب محسوب می‎شد با زنجیر به جایی می‎بستند
نظیر کتابخانه یکصد و هفده هزار جلدی مهلبی وزیر که در هنگام وفاتش در قرن چهارم از خود به جای گذاشت کم نیستند. خواجه نصیرالدین طوسی در کتابخانه رصدخانه مراغه تعداد چهارصد هزار جلد کتاب جمع آوری کرد. ابن عباد که همکار مهلبی و جوان‎تر از اوست دارای کتابخانه‎ای است با دویست و شش هزار جلد کتاب. و یک قاضی یک میلیون و پنجاه هزار جلد کتاب داشته است».392 و 393 
«اما کتابخانه هیچ کس به اندازه خلیفه العزیز قاهره‎ای ـ‎ خلیفه فاطمی مصر در قرن چهارم هجری‎ـ اهمیت نداشت. حتی خلیفه قرطبه (کوردوبا) که در سرتاسر آسیا افرادی داشت که مرتبا برای تکمیل کتابخانه‎اش می‎کوشیدند. این کتابخانه فاطمیان زیباترین و کامل‎ترین کتابخانه بود و دارای یک میلیون ششصد هزار جلد کتاب بود. تنها شش هزار و پانصد جلد کتابهای ریاضی و هیجده هزار جلد آثار فلاسفه داشت. 
ولی این ابهت پسرش را از آن باز نداشت که با رسیدن به حکومت، کتابخانه دیگری در کنار آن بنا نکند. کتابخانه‎ای که دارای هیجده سالن بود.» 393 .

علاقه به علم آموزی و جایگاه والای علم

شوق علم آموزی

«حنین خواستار نسخه مخصوصی از یکی از آثار جالینوس بود و نمی‎یافت. این اثر در آن زمان نیز کمیاب بود. او خودش به جستجو می‎پردازد و در این باره می‎نویسد: «من به آن احتیاج فوری داشتم و به همین جهت عازم بین النهرین شدم و از آنجا به سوریه، فلسطین، مصر و به شهر اسکندریه رسیدم ولی در هیچ جا موفق نشدم آن را پیدا کنم. فقط یک نیمه آن را در سوریه یافتم.»388 


کتاب، غرامت جنگ!

«همان طور که یک کشور فاتح، تحویل سلاحها و کشتی‎های جنگی را شرط قرار داد صلح می‎کند هارون الرشید پس از پیروزی در جنگ عموریه و آنکارا، تحویل نوشته‎های یونان قدیم را شرط صلح با بیزانس اعلام کرد ... آن زمان مأمون پس از پیروزی بر رم شرقی از قیصر میخاییل سوم خواست تمام آثار فلاسفه که تا آن زمان به زبان عربی ترجمه نشده بودند به عنوان خراج جنگی تحویل مسلمانان دهد».379 

اجرت ترجمه کتاب

«پسران موسی بن شاکر در سامرا در زمینی که متوکل به آنها هدیه داده بود مرکزی علمی برپا کردند که در آن به ترجمه کتاب نیز می‎پرداختند. آنان مبلغ 500 دینار به هر یک از مترجمین می‎پرداختند؛ مبلغی که در جوانی برای خود آنان ثروتی به حساب می‎آمد. 500 دینار معادل است با 7500 مارک طلا که برابر با 90000 مارک طلا در سال است حقیقتا اجرت شاهانه‌ای است!».151 

امانتداری در علم

«متفکر اسلامی با بیان افکار دیگری به نام خویش دهان خود را ملوث نمی‎کرد. اگر کسی می‎خواست بر اساس افکار و کتاب فردی که زنده بود تدریس کند باید قبلا اجازه کتبی از او داشته باشد. حتی کسی حق نداشت موقع تدریس بیانات استادی دیگر را بیان کند یا شعر شاعری را در انجمنهای رسمی بخواند بدون این که اجازه صریح آنان را دارا باشد. همان طور که پیش از اسلام هم بین اعراب مرسوم بود شاگرد یکی از شعرای بزرگ از استادش اجازه منحصر به فرد داشت تا به عنوان راوی و ناشر آثار او عمل کند. در این جا احترام به فعالیت‎های فکری و مرجعیت و مصدر آن این اندازه عمیق بوده است».405 

نوع نگاه به علوم طبیعی

«به سبب توصیه‎های فراوانی که در اسلام به علم آموزی و تفکر در خلقت خداوند شده است دانشمندان مسلمان نه تنها هیچ تعارضی بین علم و اعتقاد به اسلام نمی‎دیدند بلکه شناخت هر چه بیشتر طبیعت را سبب تحکیم ایمان انسان می‎دانستند. 
البتانی منجم صابئیِ بزرگ شده در تمدن اسلامی ـ‎که در قرن سوم هجری می‎زیسته است‎ـ در خصوص علم نجوم می‎گوید: «به وسیله علم به کرات سماوی است که انسان به اثبات توحید و به شناسایی عظمت و بزرگی جهان و بالاترین دانش و بزرگترین قدرت و کمال دست می‎یابد.»140... «هر مسلمان پس از آموختن اصول دین و قوانین مذهبی باید از علم نجوم بهره مند گردد. چون به وسیله آن است که به وحدانیت و به عظمت جهان و عالی‎ترین دانش و بزرگترین قدرت و کمال صنعتش پی می‎برد.»157 . 

ارجاع سوالات علمی به مسلمانان

«زمانی که افراد مسئول غفلت کرده بودند ظهور ماه تمام را در اول بهار ملاحظه کنند پدر روحانی مسیحیان مورد خرده گیری طرفدارانش واقع شد. چون مجبور بود فرستاده‎ای به سوی مسلمانان که در اسپانیا حکومت می‎کردند بفرستد و از آن شیطان پرست‎ها ـ مسلمانان ـ تاریخ هفته‌ای که عیسی را به صلیب کشیدند و عید پاک را سوال کند»ص .198 
«همچنین فریدریش (حاکم مسیحی جزیره سیسیل ایتالیا) را سوال زندگی پس از مرگ عمیقا به خود مشغول داشته بود. ولی این دوباره تکفیر شده از طرف پاپ، به جای مراجعه به کلیسا و دانشمندان مسیحی آشکارا به دانشمندان مسلمان مراجعه می‎کند. او سوالات خودش را در این مورد به مصر سوریه، عراق، آسیای صغیر، یمن و مراکش می‎فرستد. سلطان الموحدین سوالات او را به سیته ـ‎در مراکش‎ـ نزد فیلسوف جوان ابن سبعینِ بیست ساله مسلمان که نظریه بسیار تحقیر آمیزی نسبت به فرانکها داشت ... می‎فرستد».487 

جزیره سیسیل، مقلد مسلمانان

«ابن جبیر ـ‎جهانگرد مسلمان‎ـ که در سال 1185 میلادی(581 هجری قمری) از جزیره سیسیل ‎ـ‎که اینک به تصرف نرمانها در آمده است‎ـ دیدن کرده است. وی در خاطرات خود در مورد این جزیره می‎نویسد: حاکم شهر (ویلهلم دوم) اعتماد مخصوصی به مسلمانان دارد. آنان را به عنوان پزشک و ستاره شناس خود بر دیگران ترجیح می‎دهد و در ضروری‎ترین امور به آنها اعتماد می‎ورزد تا این حد که سرپرست مطبخ وی یک مسلمان و محافظ وی که تحت فرماندهی یک سرهنگ مسلمان انجام وظیفه می‎کند نیز مسلمان است. ارکان کشورش را مسلمانان تشکیل می‎دهند ... او در خوشگذرانی‎های دربار و همچنین در قانون‎گذاری، در نوع حکومت و رتبه خدمه، در تزیینات و تجملاتش از سلاطین اسلامی تقلید می‎کند. او عربی می‎خواند و می‎نویسد و به طوری که یکی از خدمه نزدیکش برای ما تعریف کرد ورد زبانش الحمدلله است و تمام دخترها و همخوابگانی که در قصرش هستند با ایمانند».442» 

شیفتگی حاکم سیسیل به مسلمانان

«متن زیر، نامه فریدریش دوم ‎ـ‎حاکم مسیحی جزیره سیسیل در قرن سیزدهم میلادی‎ـ به فخرالدین، فرمانده مسلمان مصری در جنگ‎های صلیبی می‎باشد. در حالی که جنگ‎های صلیبی هنوز به پایان نرسیده است و مسلمانان و مسیحیان در حال جنگ با یکدیگر می‎باشند. 
« بسم الله الرحمن الرحیم! قلوب ما در آنجا لنگر انداخته‎اند در حالی که خود به سوی وطنمان باز می‎گردیم. این دلها نه تنها از بدنمان بلکه از سنخیت اروپایی و مسیحیمان و از خویشتن خویش جدا شدند و در بند دوستی شما درآمدند برای همیشه. سپس به پرواز آمدند بازگشتند و بر قدرتمان افزودند ... چون تو رفتی مرا آنچنان بود که گویی دیگر بین جدایی و مرگ می‎بایست یکی را برگزینم. ولی من مرگ را فرا خواندم، آرامشم بیا»488 

شکایت اسقف قرطبه از شرق زدگی مسیحیان

«متن زیر شکایت آلوارو اسقف قرطبه از مسیحیان می‎باشد «خیلی از همکیشان من اشعار و داستانها و افسانه‌های اعراب را می‎خوانند. آثار مذهبیون و فلاسفه آنها را مطالعه می‎کنند. آن هم نه برای آن که عقاید آنان را رد کنند بلکه برای آنکه بیاموزند و یاد بگیرند که چگونه آن را باید دقیق و فصیح به زبان عربی تلفظ کنند! امروزه کجا یک غیر روحانی یافت می‎شود که تفسیر لاتینی کتاب آسمانی را بخواند؟ امروزه چه کسی از اینان به تحصیل کتاب مقدس انبیا و رسولان می‎پردازد؟ ای وای که همه جوانان مسیحی که دارای استعداد هستند فقط زبان عربی و آثار عربی را می‎دانند و می‎خوانند! آنان با ولع هر چه تمام‎تر به مطالعه و تحصیل کتابهای عربی می ‎پردازند. با پول زیاد و مخارج هنگفت کتابخانه‌های بزرگ از این آثار برای خودشان تهیه می‎کنند و همه جا از آن با بلند پروازی و صدای رسا صحبت می‎کنند و می‎گویند که این آثار حیرت انگیز و مهم است. هر گاه با آنان از کتب عیسوی سخن گفته شود با تحقیر جواب می‎دهند که این کتابها ارزش توجه کردن را ندارند. وای چه دردی! مسیحیان حتی زبانشان را فراموش کرده‎اند. میان هزاران نفر، یک نفر نیست که بتواند یک نامه به زبان لاتین نسبتا قابل تحمل از لحاظ ادبی بنویسد. در عوض افراد زیادی هستند که با وقار عربی صحبت می‎کنند، اشعاری به این زبان حتی بهتر از خود اعراب می‎سرایند.»626

انتخاب اسامی عربی برای کتاب‎ها

«در قرون وسطی، انتخاب اسامی عربی برای آثار علمی نویسندگان غربی، نه تنها نشانه تفوق علمی بود و در نتیجه عبودیت خواننده اروپایی را برمی‎انگیخت (چیزی که دانشمندان اروپایی آن زمان جز آن سرشان نمی‌شد) بلکه همچون بیمه‌ای بود در برابر خطراتی که می‎توانست کتابی را شامل شود. حال به این ترتیب طبیعی بود که معروفیت زکریای رازی و به طریق اولی ابن سینا کاملا مورد سوء استفاده نویسندگان اروپایی قرار بگیرد تا با اسم آنان توجه و علاقه دانشمندان اروپایی را جلب کنند. دانشمندان اروپایی آن زمان گوش به فرمان شخصیتهای علمی اسلامی بودند و در مقابل آنان هوش و عقلشان را گم می‌کردند»ص.346 

«یکی از پزشکان ایتالیایی اهل سالرنو حتی در قرن پانزدهم میلادی با نام عربی روی اولین کتاب داروسازی به سبک امروزینش خود را در جهان داروسازی وارد کرد. آن پزشک خود را صلاح الدین نامید. علاقه و احترام او در برابر این شخصیت دانش پرور در پیشنهادهایی که در مورد کتابها کرده است نیز تظاهر می‌کند. دو سوم کتابهای دارویی که او معتقد است هر داروساز باید داشته باشد عربی هستند.»ص347 

«نام مسلمانان در جهان علمی اروپای آن زمان چنان خریدار داشت که عده‌ای از پزشکان شمال ایتالیا برای این که کتاب طبی شان بیشتر مورد توجه پزشکان قرار گیرد آن را ماسویه جدید بغدادی معرفی کردند و چنین ادعا کردند که این نویسنده، شاگرد ابن سینای معروف بوده است. آنان به آن کتاب که نسخه‌ها را در آن جمع آوری کرده بودند نام پر وعده و وعید لاتینی قرابادین ماسویه جدید دادند.»ص346 

«یکی از شیمیدان‎های گمنام قرن سیزدهم میلادی در اروپا موفقیتی بزرگ و غیر طبیعی به دست آورد. بدین وسیله که اثر مهمش را که نشانه آشنایی کامل با علوم مسلمانان بود به نام شیمیدان معروف جابر(جابربن حیان) و به اصطلاح بقراط علم شیمی ارائه داد. بدین ترتیب طبیعی بود که خواندن یک چنین کتابی برای جهان علمی اروپا لازم بود.»346

مسلمانان پایه گذاران روش تجربی

«نه راجر بیکن پایه گذار علم تحقیقی است و نه باکوفون ورولام و نه لئونارد داوینچی و نه گالیله. پیش از آنان علم فیزیک تحقیقی و آزمایشی به وسیله دانشمندان اسلامی پایه گذاری شده بود. همان طور که علم طبیعی مدرن کنونی که تئوری متناسب را با آزمایش تنظیم شده ربط می‎دهد تا به نتیجه برسد، حسن بن هیثم در آن زمان عینا همین کار را می‎کرد.» ص 182 

«حقیقت جویی بی‎باکانه و سرسختانه‎ مسلمانان، آنان را بدون تردید به سوی مشاهده علمی سوق می‎داد. اگر برای یونانیان مجموعیت و کل را در نظر گرفتن و کشف قانونمندی آن از تمام دیدگاهها ضروری بود برای مسلمانان پاسخ به تک تک سوال‎های علمی ضرورت داشت و آن هم نه با یک یا ده، بلکه با صدها آزمایش و ارائه دلیل. و این اختلاف روشن، بین یونانیان و مسلمانان (به خصوص اعراب) از این جهت است که نتیجه عملی  و مصرفی علم برای آنها ضروری بود» ص.177 

«دانشمندان اسلامی اولین کسانی بودند که به روش مشاهده با برنامه و علمی با تهیه شرایط ترتیب داده شده برای کنترل آزمایشها پرداختند. آزمایشهایی که می‎توانستند در هر زمان تکرار شوند و تغییرات لازم را در آن بدهند و تمام آن را کنترل کنند» ص.335 

«کار علمی مسلمانان با نسخه برداری و قبول معلومات یونانی و هندی به پایان نرسید. همان طور که کار طالس و فیثاغورس هم با تکرار بیانات مصری‎ها و بابلی‎ها پایان نیافت. مسلمانان معلوماتی را که از یونانیان گرفتند به وسیله آزمایشهای تجربی رشد دادند و بسیار پیش بردند. آری آنان مخترع آزمایش تجربی و آن هم به قاطع ترین معنایش هستندآنان پایه گذار واقعی تحقیقات علمی عینی‎اند». ص418 

«تمدن اسلامی کشفها و اختراعهای گرانبهای بی‎شماری در همه بخش‎های علم تجربی که اکثر آنها را بعدها نویسندگان اروپایی دزدانه به حساب خودشان گذاشته‎اند به مغرب زمین هدیه کرده است. ولی گرانبهاترین آنها شاید اسلوب تحقیقات علم طبیعی باشد که این پیش قدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا باز کرد تا منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردید»ص.420