«...تا
سال 130 ه.ق، عباسیان آماده قیام شدند، در روستاهای خراسان خاصه در حوالی
مرو، ابومسلم که از کارگزاران عباسی بود پشتیبانی لازم را کسب کرد، در این
روستاها نخستین فاتحان عربی سکونت داشتند که به خراسان آمده و در آن جا به
کشاورزی مشغول شده بودند؛ اما در این برهه آنان خود را تحت فشار مالیات
های تحمیلی حکومت می یافتند که با آنان همچون سایر اتباع حکومت رفتار می
شود. این گروه از اعراب مردمانی بودند که که امویان به آنان وعده اصلاحات
مالیاتی داده بودند، اما در این زمان احساس می کردند که به آنان خیانت شده
است و از این روی مهیای مبارزه با حکومت بودند. خراسان در تب و تاب
ناآرامی های سیاسی و در انتظار فرا رسیدن رستاخیز دینی بود؛ با این مضمون
که پایان جهان فرا رسد، مهدی موعود علیه اسلام ظهور کند و عصر جدید عدالت
جهانی که مورد انتظار همه مسلمانان است آغاز شود. نوشته های مجهول المؤلفی
که جفر یا الملاهیم خوانده می شد، پیش بینی می کردند که پیش از برپایی
قیامت و ظهور مهدی موعود علیه السلام جنگ هایی سخت و سرنوشت ساز در خواهد
گرفت. در چنین برهه ای ابومسلم پرچم سیاه خود را به نشان قیام برافراشت
تا مردمی را که به دلیل از دست رفتن پایگاه اجتماعی شان و تحمیل مالیات
های ناعادلانه بر آنان به ستوه آمده بودند، با یکدیگر متحد کند. در حدود
3000 مرد جنگجو به وی ملحق شدند. آنان گروه های مخالف در خراسان را از پای
در آوردند، پشتیبانی قبایل یمنی را در غرب ایران جلب و پس از درهم کوبیدن مروان در عراق خلافت را تصاحب کردند».
(ایرام ام لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، صفحه 114)