زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

زیگورات لینک ( وبلاگ فرعی زیگورات)

مطالب لینک داده شده در وبگاه زیگورات

تلازم منافع آمریکا با نظام‌های دیکتاتوری- بخش اول

نگاهی به رابطه آمریکا با کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکایی نشان می‌دهد که حکومت‌های دیکتاتوری همواره تحت حمایت‌های کاخ سفید بوده و این حمایت‌ها تا آخرین دقایق عمر این حکومت‌ها ادامه داشته و پس از آن نیز در صورت سقوط چنین حکومت‌هایی حمایت آمریکا به مخالفت و برخورد و براندازی حکومت‌های برآمده از متن مردم تبدیل گردید. آنچه در ادامه می‌آید مبنای نظری حمایت‌های آمریکا از دیکتاتورها و ذکر مصادیق دیکتاتورهای مورد حمایت و در نهایت ابعاد حمایت‌ها و نتایج آن است.

۱. مبانی نظری رفتارهای حمایتی آمریکا
ریشه نظری رفتارهای حمایتی آمریکا از دیکتاتورها را می‌توان در اندیشه‌های ماکیاول و در آموزه غیر اخلاقی در خصوص "هدف، وسیله را توجیه می‌کند"، و تعریفی که دولتمردان آمریکا از منافع خود ارائه می‌دهند، جستجو کرد. منطق ماکیاول در سیاست خارجی دولت‌های غربی خصوصاً آمریکا، تضمین کننده منافع آنان می‌باشد. در منطق ماکیاول ویژگیهای شیر- روباه، حفظ منافع وقدرت به هر قیمت، بهره گیری از «راهبرد دروغ» در تامین هدف به روشنی بیان شده و جزء لاینفک اخلاق «قدرت وسیاست» می‌باشد.

در عصر جدید نظریات لئو اشتراوس از شاگردان مکتب ماکیاول در سیاست خارجی آمریکا نفوذ قابل توجهی داشته است. لئواشتراوس اعتقاد زیادی به موثرو مفید بودن دروغ در سیاست داشت. با این حال محققانی زیادی بر این باورند که استفاده از فریب وتقلب درسیاست امروز آمریکا به طورمستقیم از نظریات فیلسوف سیاسی آلمانی لئو اشتراوس (۱۹۷۳- ۱۸۹۹) مایه می‌گیرد. در تأیید این نظر می‌توان به یافته‌های جان و "ویلیام بولوم" یکی از کارمندان سابق وزارت خارجه آمریکا و از بنیانگذاران و سردبیران روزنامه "واشنگتن‌پرس"، رجوع کرد. وی در یکی از نوشته‌های خود تحت عنوان «مداخلات نظامی ایالات متحده آمریکا از سال۱۹۴۵ تا به امروز» در خصوص سیاست خارجی آمریکا نوشت: «سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در هیچ مقطع زمانی از پایه اخلاقی خاصی برخوردار نبوده است.» اکثر دولت‌های انقلابی و مستقلی که به واسطه دسیسه‌های پنهان یا عملیات مداخله‌جویانه واژگون شدند، به جای آنها دولتهای دست‌نشانده مستبد و هماهنگ با سیاست‌ها و منافع آمریکا روی کار آورده شد.

با سقوط آلنده، "پینوشه" روی کار آورده شد و با سقوط "سوکارنو"، "سوهارتو" آمد. با سقوط "مصدق"، "محمدرضا پهلوی" جایگزین گردید. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت هیچ اصل انسانی و اخلاقی در سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد. آنچه برای سیاستمداران این کشور اصل خطشه ناپذیر هست، کسب و افزایش قدرت و منافع مادی به هر قیمت می‌باشد. در راستا حمایت از دموکراسی و دیکتاتوری علی‌السویه و هیچ رجحانی نسبت به یکدیگر ندارند آنچه این دو را از هم متمایز ساخته و در اولویت قرار می‌دهد، عنصر قدرت و منافع بدون هر گونه اصل اخلاقی، انسانی و حقوق بشری است. جمع این تناقض را می‌توان در تفسیری که ریمون ارون از جایگاه ایده دموکراسی در سیاست خارجی آمریکا می‌کند مشاهده کرد وی معتقد است که« قدرت یک قدرت بزرگ زمانی کاهش پیدا می‌کند که حمایت از یک ایده را متوقف کند.» (http://csis.org) براین اساس حمایت آمریکا از ایده دمکراسی تنها ابزاری است که منافع و برتری قدرت این کشور حفظ و گسترش یابد زیرا بدون چنین ایده‌ای برای آمریکا، کشورهای دیگر مقاومت بیشتری در برابر او می‌کنند و راحت تر می‌توانند خود را با او به تعادل برسانند. در واقع ترویج دموکراسی در سیاست خارجی آمریکا موجب بازتولید ارزشهای آمریکا، تضعیف کشورهای رقیب و اثبات قدرت آمریکا در گوشه و کنار جهان شده است. از آنجایی که معیار دموکراتیک دانستن کشورها از نظر آمریکا پایبندی به اصول و هنجارهای لیبرالیسم است و ترویج اصول دموکراتیک همواره همراه و ملازم ترویج اصول لیبرالیسم بوده است و بیشتر از خود دموکراسی به آن توجه نشان می‌دهد در نتیجه اثرات ناشی از ترویج دموکراسی در داخل بازیگرانی را رقم می‌زند که همسویی با ارزش‌های آمریکا را حس می‌کنند و چالش جدی برای منافع حیاتی آمریکا ایجاد نمی‌کنند. پذیرش لیبرال دموکراسی باعث می‌شود که بازیگران منافع خود را در جهت منافع آمریکا بازتعریف کنند و خود خواسته به سمت تامین منافع هژمون قدم بردارند. نکته اساسی دیگر این است که کارنامه حمایت آمریکا و اروپا از ترویج ایده دموکراسی زمانی تجلی بیشتری پیدا می‌کند که دیگر از دیکتاتورها به جهت حرکت‌های غیر قابل کنترل مردمی و در آستانه سقوط بودن نتوان از آنها حمایت کرد.
به تعبیر نوام چامسکی الگو و روش استاندارد آمریکا در حمایت از دیکتاتورها این است که پس از تاریخ مصرف دیکتاتورها و غیر قابل دفاع بودن آنها سمت و سوی رفتارهای خود را تغییر داده و به محو کردن و سرپوش نهادن حمایت‌های بی دریغ خود از این دیکتاتوری‌ها می‌پردازد. (moqavemat.ir ) پیوند این کشور با دیکتاتورهای مختلف در طول نیمه‌ی دوم قرن بیستم و هم اکنون فرایند دموکراسی خواهی در جهان را به تاخیر انداخته است .
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.