...جریانی
که محمد علی فروغی به راه انداخت نه به خاطر ایران دوستی بود و نه به خاطر
احترام به نیاکان باستانی. زیرا جریان مذکور یک سکه بود و هنوز هم هست که
یک روی آن ظاهراً ایران گرائی و نیاکان دوستی بود و روی دیگر این سکه «احمق
دانستن نیاکان بعدی در طول 1300 سال بود» و هست، نیاکانی که به هر دلیل
اسلام را پذیرفته اند. آیا احترام به نیاکان باستان لازم گرفته نیاکان
دوره های بعدی را احمقان بیخرد بدانیم!؟! و یا بها دادن به باستان لازم
گرفته افتخارات دروغین به نیاکان باستان بدهیم و به موهومات افتخار کنیم!؟!
کدام فلسفه خسروانی کدام فلسفه مغان در میان خسروانان یا مغان مانده
بوده!؟! بر کدام متن متینی تکیه میکنیم و این گونه کاه را کوه میکنیم؟!.
اما بیائید واقع گرایانه به نیاکان ببالیم و بگوئیم:
آن وقت که اروپا در توحش محض به سر می برد ـ حتی نه خبری از جمهوری رم بود
و نه اثری از فلسفه های یونانی مبتنی بر الهه های افسانه ای ـ نیاکان
ما دین منظم، با سازمان حقوقی فردی و اجتماعی جان دار، با اصول انسانی
کریمانه، داشتند. «دین جاماسب» ـ به قول اروپائیان: میترائیزم ـ دین و آئین
حکیمانه که در سرتاسر فلات ایران زندگی کریمانه ای را برای مردمش
گسترانیده بود.
بیتردید وقتی که سروران عزیز «دین جاماسب» را در این برگ ببینند خواهند گفت: این دیگر چیست؟ آئین جاماسب چیست؟!
درست است وقتی که حتی در میترائیزم شناسی مقلد اروپائیان باشیم چشمه ای
باشیم که آبمان را با سطل به درونمان میریزند و هیچ جوشش خودی نداریم از
عبارت «آئین جاماسب» شگفت زده میشویم، زیرا غربیان روی چنین پدیدهای کار
نکرده اند و وقتی به سراغ ایران باستان رفته اند که مهر پرستی (خورشید پرستی) در آئین جاماسب نفوذ کرده بود که زردشت به اصلاح آن آئین مامور شد و پس از گذشت زمان مدید از زردشت باز نورگرائی عنصر قوی شده این بار سمبل آن نه در آسمان بل در اجاق خانه ها، مقدس گشت.
تحویل و تحول در هر جامعه ای بود و هست و فراز و نشیب ماهیت تاریخ است.
آیا محققین ما توجه
کردهاند که «اشکانیان پارتی که عقاید و باورهایشان در آن زمان هیچ ارتباطی
با مهر نداشت چرا نام چندین شاهشان «مهرداد» است، در مقابل، مادها و
پارسها (هخامنشیان) با این که زردشتی بودند لیکن عناصر ضعیف از میترائیزم
در میانشان بود، هیچ کدامشان با مهر، یا با پسوند و پیشوندی از مهر، نام
گذاری نشده اند ـ؟
منبع:محی الدین در آئینه فصوص. جلد دوم فصل اول : مقالات مقدماتی ص27-28
مطالب جالبی بود