وی در حوزهی سیاست خارجی مواضعی در جهت حمایت از غرب و
ستیز با کمونیستها اتخاذ کرد. در دوران او اندونزی مجددا به جمع کشورهای
عضو سازمان ملل پیوست و در سال ۱۹۶۷ این کشور به عضو اصلی و بنیانگذار
اتحادیهی کشورهای جنوب شرقی آسیا بدل شد.
سوهارتو در سال ۱۹۹۸ در پی شورش های گسترده مردمی، اوضاع نابسامان اقتصادی و ناآرامی های سیاسی از قدرت کنار رفت.
حسین حبری؛ دیکتاتور چاد
زمانی روزنامه واشنگتن پست درباره او نوشته بود:
احتمالا هرگز نام حسین حبری را نشنیدهاید اما بهتر است بشنوید چون پول
مالیاتدهندگان آمریکایی برای هشت سال در دهه ۱۹۸۰ رژیم سرکوبگر وی را
تامین مالی کرده است. وی یکی از مردان بسیار واشنگتن در جنوب صحرای
آفریقا و در کشور چاد بوده است. آنها با حمایت دلارهای آمریکایی به اسم
مبارزه با کمونیسم و تروریسم مردم کشورشان را مورد خشونت قرار میدادند.
این دیکتاتورها مورد استقبال روسای جمهوری آمریکا قرار میگرفتند و در حالی برای ضیافتهای شام در واشنگتن دعوت میشدند که هر کسی را که تهدیدی علیه زندگیشان محسوب میشد، زندانی و شکنجه میکردند.
حسین حبری که به پینوشه آفریقا معروف بود، به جنایت جنگی، شکنجه و
جنایت علیه بشریت متهم است. وی سرانجام در سال ۱۹۹۰ پس از یک کودتا برکنار
شد و به سنگال فرار کرد و از بیست و سه سال گذشته در ویلای خود در این
کشور زندگی میکرد.
به گفته یک کمیسیون تحقیقاتی، در دوران ریاست جمهوری حسین حبری، چهل هزار تن از مخالفان وی توسط پلیس سیاسیاش به قتل رسیدند و بسیاری از آنها در گورهای دستهجمعی دفن شدند. حبری یکی از گزینههای آمریکا و متحد نزدیک آن فرانسه برای مقابله با معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی بوده است.
پینوشه: دیکتاتور شیلی
اسنادی که وزارت خارجه آمریکا یک سال قبل منتشر کرد نشان میداد دولت
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، از کودتای نظامی که ژنرال آگوستو
پینوشه، دیکتاتور شیلی، را در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ به قدرت رساند، قویا حمایت
کرده است.
بر
اساس این اسناد، نیکسون در سال ۱۹۷۰ به مدیر اطلاعات مرکزی آمریکا دستور
داد تا کودتا علیه ساوادور آلنده، رئیسجمهور شیلی، را تشویق کند. بر اساس
گزارش این اقدامات شامل کمک مالی به المرکوریو، روزنامه محافظهکار
شیلی، و نیز یافتن راههایی برای کشف نقاط ضعف شیلی بودند. هنری کیسینجر
، وزیرخارجه آمریکا که از همان آغاز مخالف سرسخت سالوادور آلنده بود ،
دستور طراحی کودتا را به سازمان سیا داده و از نزدیک اوضاع را زیر نظر
داشت.
دولت آمریکا در ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۳، تقریبا دو هفته پس از کودتا، تصمیم
جنجالبرانگیز خود برای به رسمیت شناختن حکومت نظامیان تحت رهبری ژنرال
پینوشه را اعلام کرد. پس از کودتا ده ها هزار نفر از
مردم پایتخت دستگیر شده و در استادیوم فوتبال شهر سانتیاگو که به یک
قتلگاه مبدل می گردد، محبوس می شوند. هزاران نفر در زندان های نظامی با
توسل به وحشیانه ترین روش ها کشته شده و هرگز سرنوشت آنها مشخص نمی شود.
دوره دیکتاتوری تحت حمایت امریکای ژنرال آگوستو پینوشه که ۱۶ سال طول کشید، سیاهترین دوران تاریخ شیلی محسوب می شود.
حمد بن عیسی آل خلیفه؛ پادشاه بحرین
پادشاه بحرین در جریان اعتراضات بهار عربی سال ۲۰۱۱ با کمک سربازان
کشورهای همسایهاش از جمله عربستان و امارات، معترضان را به شدت سرکوب
کرد. بیش از ۳۰ تن عمدتا به دست نیروهای امنیتی بحرین کشته شدند و صدها تن دیگر طبق گزارش گروههای حقوق بشری زخمی شدند. صدها تن دیگر نیز بازداشت شده و دهها تن دیگر در دادگاههای نظامی محاکمه شدند.
واشنگتن
منافع ژئوپلتیکی در بحرین دارد. عربستان به عنوان متحد اصلی آمریکا شدیدا
از بحرین حمایت میکند و ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین مستقر
است. بنابراین جای تعجب ندارد که آمریکا بار دیگر کمک نظامی خود به این
کشور را از سر گرفت.
اخیراً نیز پادشاه بحرین مبادرت به سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم، رهبر شیعیان
بحرین نموده تا آسان تر بتواند انقلاب مردم بحرین را سرکوب کند.
تئودور اوبیانگ انگوئما امباسوگو؛ رئیسجمهوری گینه استوایی
تئودور اوبیانگ از ۱۹۷۹ رئیسجمهور گینه استوایی است و دیرپاترین خودکامه آفریقا محسوب میشود. گینه استوایی غنی از نفت، یکی از فاسدترین کشورهای جهان است.
اوبیانگ و خانواده وی در سراسر جهان داراییهای تجملی دارند و خودروهای
گرانبها سوار میشوند و با استفاده از جتهای خصوصی سفر میکنند و این در
حالی است که بیشتر جمعیت این کشور در فقر به سر میبرند و یکپنجم کودکان زیر سن پنج سالگی میمیرند. در گینه استوایی هیچگونه آزادی مطبوعات و هیچ حزب سیاسی وجود ندارد. گزارشهای بسیاری نیز از شکنجه زندانیان سیاسی منتشر میشود.
واشنگتن
به دلیل دخایر نفتی گینه، از دیرباز روابط مستحکمی با اوبیانگ داشته است و
تلاش دارد تا از این طریق وابستگی خود به نفت خام خاورمیانه را کاهش دهد.
شرکتهای نفتی آمریکا یکی از بزرگترین سرمایهگذاران گینه استوایی هستند و
در اکتشاف و بهرهبرداری نفت و گاز آنجا نقش کلیدی ایفا میکنند. چند سال
قبل در جریان نشست رهبران آفریقا – آمریکا اوباما با اوبیانگ و همسرش عکس
یادگاری گرفت و آنها در ضیافت شام کاخ سفید نیز حضور داشتند. مجله مادر
جونز در آن زمان اوبیانگ را یکی از پنچ خودکامهترین میهمانان شام اوباما
لقب داد.
مجموعه ای از دیکتاتورها در گواتمالا
در کمتر از یک سال پس از سرنگونی نخستین نخستوزیر محمد مصدق در ایران،
آمریکا سیاست تغییر رژیم مشابهی را در گواتمالا تعقیب و چاکوبو آربنز، رهبر
منتخب را از قدرت ساقط کرد.
در سال ۱۹۴۴ مردم گواتمالا انقلاب کردند و خورخه اوبیکو دیکتاتور راستگرا
مورد حمایت آمریکا را سرنگون کردند. کسی که این کشور را از سال ۱۹۳۱ با
مشتی آهنی اداره کرده بود. خوان خوزه آریوالو به ریاست دولت رسید. لیبرالی
که سیاستهای معتدلانهای در پیش گرفت؛ اما ایالات متحده خواهان یک رژیم
دست نشانده راست گرا بود که به کمپانیهای ایالات متحده آن امتیازاتی که
از سوی اوبیکو داده میشد را بدهد. در سال ۱۹۴۹ کودتای ناموفقی با حمایت
آمریکا در گواتمالا انجام شد.
در سال ۱۹۵۱ جاکوب آربنز انتخاب شد؛ آربنز نیز میانهرو بود. ایالات متحده
ادعا کرد که آربنز به کمونیستهای گواتمالا نزدیک است و هشدار داد که
میتواند با شوروی متحد شود. در واقع خلاف این موضوع صحت داشت.
با این حال آربنز مانند محمد مصدق به شدت اعتقاد داشت که خود مردم
گواتمالا و نه شرکتهای چندملیتی باید از منابع کشورشان سود ببرند. او
سیاستهای اصلاح اراضی را دنبال کرد که به کنترل خانوادههای ثروتمند و
شرکت یونایتد فوروت که بر سراسر این کشور اعمال میشد، خاتمه داد و به این
دلیل او سرنگون شد.
ترومن، رییسجمهور آمریکا در اصل اجازه اولین
کودتا را با نام عملیات PBFORTUNE در سال ۱۹۵۲ صادر کرد. اما جزییات این
عملیات لو رفت و این نقشه عملی نشد. در سال ۱۹۵۴ در عملیات PBSUCCESS
سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا گواتمالا سیتی را بمباران کردند و به طور
خشونتآمیزی در کودتایی دولت دموکراتیک گواتمالا را سرنگون کردند.
آمریکا، کارلوس کاستیلو آرماس، مستبد جناح راست را به قدرت رساند.
در ۵۰ سال بعد تا پایان جنگ داخلی گواتمالا در سال ۱۹۹۶ این کشور از سوی تعدادی از رهبران مستبد راستگرا اداره شد که به طور سبعانه مخالفان چپ را سرکوب کردند و به نسلکشی مردم بومی این کشور دست زدند.
دیگر نمونهها
اینها نمونه دیگر تغییر رژیم به رهبری آمریکاست.
در سال ۱۹۶۴ آمریکا از کودتای برزیل در سرنگونی جواو گولارت رییسجمهور چپگرا حمایت کرد.
در سال ۱۹۷۶ آمریکا از کودتای نظامی در آرژانتین که ژنرال خورخه رافائل ویدلا جایگزین ایزابل پرون شد، حمایت کرد.
در سال ۲۰۰۲ آمریکا از کودتایی که باعث سرنگونی هوگو چاوز، رییسجمهور منتخب میشد، حمایت کرد.
با این وجود چاوز بسیار محبوب بود و مردم ونزوئلا خیابانها را پر کردند و خواستار بازگشت وی شدند.
در سال ۲۰۰۴ آمریکا ژان برتراند آرسیتید نخستین رییسجمهور منتخب مردم در هاییتی را سرنگون کرد.
در سال ۲۰۰۹ نیروهای راستگرای تعلیم دیده از سوی آمریکا با حمایت تاکتیکی واشنگتن، رییسجمهور منتخب هندوراس را سرنگون کردند.
در نهایت باید گفت برای بیش از دههها، روسای جمهور آمریکا سرنگونی
دولتهای خارجی منتخب که در برابر فرامین آمریکا زانو نزدهاند را تعقیب
کردهاند. منطق و استراتژی ایالات متحده نیز در این باره بسیار ساده است: هر
دولتی در صورتی خوب است که منافع اقتصادی و ژئوپولتیک واشنگتن را تامین
کند و حتماً دیکتاتورها اهداف و سیاست های آنها را بهتر تامین می کنند.
منبع: